مهمترين دستاوردِ گروه ششم (طرحهای سازگاری) را بايد:

·         کشف درجة سازگاری گونه­های بومی و غيربومی مناسب در زيست­بومهای گوناگونِ سرزمينهای خشک کشور؛

·         معرفی مناسب­ترين گونه­ها برای استفاده در اهداف تثبيت شن.

گمان می­رود يکی از اصلی­ترين دلايل وجودی و ترويج اين دسته از طرحها، بررسی راههايي بود که بتوانند آرمانِ سبز کردن بيابانها را عملی سازند؛ آرمانی که امروزه در مسير تکاملی آموزه­های بخش از اولويت افتاده و اصولاً نيازی به حصول چنين هدفی احساس نمی­شود. هرچند که به هرحال، در مناطقی خاص و نيز به دليل بهره­برداری از بيشينه توان پايدارِ سرزمين، می­توان ادامة چنين طرحهايی را در مقياسی محدود، توصيه کرد.

 

سرانجام آنکه بيشترين حجمِ پژوهشهای به اجرا درآمده، متعلق به گروه هفتم (احيای سرزمينهای خشک و آسيب­پذير) است و پاره­ای از مهمترين دستاوردها و بازخوردهای پژوهشی بخش نيز، مديون همين بخش است؛ از جمله:

·    معرفی شگردی بومی، کم­هزينه و ساده برای مهار سيلابها و بازگرداندن حيات به زيست­بومهای در معرض خطر بيابان زايي به نام گسترش سيلاب يا آبخوانداری؛

·         کشف چگونگی گسترش و جهت حرکت تپه­های ماسه­ای يزد - اردکان؛

·    توصيه به تلفيق و هماهنگ کردن عمليات آبخيزداری و تثبيت شن در حوضة مسيله به هدف تثبيت زيست­شناختی محلهای ترسيب؛

·         توصيه به استفاده از خاکپوش نايلونی در جنگلکاری و زراعت به دليل اُفت چشمگير در ميزان آب مصرفی

·         اقتصادی نبودن مصرف پليمرهای جاذب­الرطوبه.