محقق داماد در كنار پروفسور يوهانس دوبروين، ايران شناس مشهور هلندي


    دكتر سيد مصطفى محقق داماد، در شمار آن گروه از روحانيوني طبقه‌بندي مي‌شود كه به دليل انتشار برخي از افكارش در حوزه‌هاي غير مذهبي – به ويژه گرايه‌‌هاي زيست‌محيطي‌اش – از شهرت و احترام بيشتري در نزد اهل خرد برخوردار است. وي چندي پيش در نوشتاري وزين كه در شماره‌ي چهارم نشريه‌ي خردنامه منتشر شد، از اين دريافت حيرت مي‌كند كه «بشر از يك‌سو نسبت به كردار‌هاى زشت و پليد خود در گذشته‌هاى دور در خصوص به آتش كشيدن و ويران‌ساختن مزارع و كشتزار‌هاى دشمن مغلوب خود، اظهار شرمندگى مى‌كند و آن ايام را دوران كودكى، نابالغى و حتا توحش خود مى‌خواند؛ ولى از سوى ديگر در دوران معاصر درست به موازات پيشرفت و شتاب علم، تكنولوژى و انفجار اطلاعات در كشاكش جنگ و درگيرى‌هاى مسلحانه چنان به جان خانمان طبيعى و ذخاير زيستى خويش مى‌افتد و دمار از روزگار آن درمى‌آورد كه روى پيشينيان به اصطلاح وحشى خود را سپيد مى‌سازد!»
    و بدين گونه نتيجه مي‌گيرد: «عواقب ناشى از تخريب محيط زيست و تأثير آن بر زندگى انسان، نگرانى از بحران‌هاى برخاسته از مصرف بى‌رويه، اتلاف، تضييع، اسراف و تبذير منابع طبيعى، به دغدغه خاطر اصلى جوامع بشرى در دهه‌هاى اخير بدل شده و جاى ترديد نيست كه توجه و اهتمام به اين امر و سعى در جبران مافات تحت عنوان حفاظت از محيط زيست، موضوعى است جديد كه پس از مواجهه انسان دوران صنعت با بروز مشكلات ناشى از ابزار توليد، نخست در جهان صنعتى غرب مطرح شد و سپس ممالك جهان سوم به تدريج از آن پيروى كردند.»
    محقق داماد اين را هم اضافه مي‌كند كه بشر در حالي به مخرب‌ترين عامل طبيعت بدل شده كه تقريباً از آغاز خلقت و در فرامين آسماني نازل شده بر وي: از هرگونه فساد و آلودگي بر منابع طبيعي – كه آن را امانتي سپرده شده به انسان مي‌خواند – برحذر داشته شده است.
    اين‌ها را نوشتم تا بار ديگر به ياد آن گروه از توسعه‌سازان شتابان وطني بياندازم، تا چه اندازه در اين كردار و پندار خويش راهي ناصواب را مي‌پيمايند كه مي‌پندارند: مي‌توان با سرعت بخشيدن به رشد كوتاه مدّت اقتصادي به بهاي قرباني‌كردن اصلي‌ترين ملاحظات زيست‌محيطي، كيفيت پايداري از زندگي و افقي روشن را به نسل امروز و فرداي ايراني هديه داد. دريافتي كه روند روبه رشد تصويب طرح‌ها و پروژه‌هاي يك‌ساله‌ي اخير (مانند مجوز برپايي پالايشگاه در جوار ارزشمندترين تالاب‌هاي كشور، احداث جاده از ميان گران‌سنگ‌ترين رويشگاه‌هاي جنگلي و اندوختگاه‌هاي زيست سپهر ايران در گلستان، خراسان، سمنان، مازندران، فارس، ايلام و ...)، سدهاي تالاب بر باد ده و «زمين‌شور كن» در آذربايجان غربي، كرمان، فارس، همدان، قم، مركزي و ...)، معدن‌كاوي در البرز و زاگرس، نيروگاه‌هاي حرارتي، گردشگري‌هاي بي‌ضابطه و نفي‌كننده‌ي ظرفيت پذيرش سرزمين، رزمايش‌هاي ويران‌كننده‌ي زيستگاه‌هاي حيات وحش و ده‌ها مورد ديگر - كه حتا اشاره به آنها در حوصله‌ي اين نوشتار نمي‌گنجد- تأييدي است بر اين مدعا.
   اميد كه زنهارهاي انديشمندان و كارشناسان حوزه‌ي منابع طبيعي و محيط زيست، بتواند به بازنگري جدي و پالايش اين نگاه سطحي به توسعه و رشد اقتصادي در كشور منتهي شود.

به صف مخالفان احداث جاده بلده نور به گرمابدر لواسان بپیوندید.


     پيوست:
-
 حمايت 20 تن از اعضاي هيأت مديره انجمن حمايت از حيوانات اصفهان از البرز
درخواست تأمل‌برانگيز مژگان جمشيدي از رئيس‌جمهور!

-   نابودي اثر طبيعي ملي دماوند و تهديد تنها منبع پاك آب شرب پايتخت – وزارت نيرو

-  مديركل حفاظت محيط زيست استان تهران به دوستداران محيط زيست اطمينان داد كه آسوده خاطر باشند چون: «تا زماني كه من هستم، نمي‌گذارم جاده از پارك ملي لار بگذرد.»

-   هر لحظه صداي بيشتري در حمايت از البرز مركزي شنيده مي شود.

- از دادگستري هم آبي گرم نشد! بلندترين برج آجري جهان در گنبد قابوس در معرض خطري جدي!!

- علیرضا موسوی و نگاهی متفاوت!