در استان كرمان ، آرمان ما چيست؟ پستهداري يا طبيعتگردي؟!
انتخاب آرماني درست در هر برنامهريزي راهبردي درازمدّت، يكي از پيششرطهاي اصلي تضمين موفقيت محسوب ميشود. از همين رو، همواره بيشترين تلاش ممكن صورت گرفته و ميگيرد تا آرماني، منطقي، درست و پيشبرنده در صدر برنامههاي ملّي حوزههاي مختلف توسعه انتخاب و معرفي شود.
شورشدن اراضي كشاورزي در اطراف رفسنجان - مصداق بارز توسعه ناپايدار!
جمعه يكم دي ماه ۸۵
در سفري كه در نخستين روز زمستان 85 به كرمان داشتم، مجالي فراهم آمد تا در جلسهاي كه برخي از عاليترين مقامات محلي و جمعي از مسئولين كشوري شركت داشتند، حضور داشته باشم.؛ جلسهاي كه هدف آن - پس از برگزاری جشنواره یلدا در شهداد - ارايهي گزارشي به معاون رحيم مشايي (معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور)، آرش كوشا بود تا وي بتواند به جمعبندي دقيقي از استعدادها و توانمنديهاي استان كرمان پي برد. از همين رو، علاوه بر رؤساي ادارات گوناگون ميراث فرهنگي و گردشگري استان، مسئولين سازمان حفاظت محيط زيست، جهاد كشاورزي و ... نيز حضور داشتند.
شورشدن اراضي پايين دست آب بند خاكي كاملاً مشهود است!
در آن نشست سه ساعته كه نمايندگاني از رسانههاي گروهي هم به چشم ميخوردند، مهندس اسدي، مديركل منابع طبيعي استان كرمان گزارشي از توانمنديهاي استان متبوعش ارايه داد كه برخي از فرازهاي آن بسيار عبرتآموز و قابل تأمل بود. از جمله وي گفت: كرمان با برخورداري از 360 هزار هكتار باغ، نخستين استان كشور از اين منظر محسوب شده و افزون بر آن بيش از 380 هزار هكتار اراضي كشاورزي هم در این خطه وجود دارد (درست مشابه سخناني كه در برخي ديگر از اقلام كشاورزي، مديركل منابع طبيعي استان يزد در همايش سال گذشته فرسايش بادي ايراد كردند و لابد برخي از خوانندگان پيگير مهار بيابانزايي آن سخنان را هنوز بياد دارند)! به نحوي كه تنها استان كشور محسوب ميشود كه داراي دو سازمان جهاد كشاورزي مستقل، يكي در شهر كرمان و ديگري در جيرفت است.
در فرصتي كه به نگارنده اختصاص يافت و در پاسخ به اين اظهارات ظاهراً غرورآفرين! توجه حاضرين را به اين واقعيت جلب كردم كه چرا با وجود چنين پتانسيلي در استان، برخي از تلخترين چهرههاي ممكن فقر را در همين استان، در محمدآباد ريگان و ده رضا، در عشاير كهنوج و در روستاهاي حاشيهي چالهي جازمويان، مثل زهكلوت ميتوان مشاهده كرد؟ و چرا استان كرمان از منظر تراز منفي آبخوانهايش داراي بحرانيترين شرايط در كشور بوده و حتا با 5/1 ميليارد مترمكعب تراز منفي، وضعيتي وخيمتر از يزد دارد؟ آيا جز اين است كه كوشيدهايم تا به هر بهايي در كشاورزي و باغداري و پستهكاري ركوردشكن بوده و با برداشت بيرويه از اندوختههاي آبي زيرزميني استان، توسعهاي ناپايدار را برايش به ارمغان آوريم؟! در صورتي كه به گفتهي آرش كوشا، تنها شهداد و جاذبههاي منحصر به فرد آن ميتواند درآمدي پرسودتر از صادرات نفتي كشور را برايمان به ارمغان آورد.
و اين در حالي است كه افزون بر آن، يكي از منحصربهفردترين و ديرينهترين قطبهاي تاريخي ايران و جهان در جيرفت وجود دارد، سرزميني كه اخيراً بقاياي فسيل جانوري بسيار بزرگ هم در آن كشف شده است، استاني كه دهكدهي بينظير ميمند (در شهر بابك) را دارد، بيش از 200 نوع گل وحشي ارزشمند در آن ميرويد؛ افزون بر 1500 رأس آهوي ايراني را در منطقهي بيدويه بردسير و كوهپايه مأوا داده و به راحتي ميتوان گلههاي بزرگي از كل و بز را در پارك ملّي خفر مشاهده كرد؛ استاني كه بناهاي مشهوري چون قلعه دختر (قديميترين اثر تاريخي كرمان)، قلعه اردشير، آستانه شاه نعمتالله ولي، گنبد سبز، يخدان مؤيدي، باغ شازده ماهان، آسياب تاريخي و محوطهي باستاني موسوم به شهر كوتولهها در شهداد، ارگ تاريخي بم و راين و دهها كهنزادبوم ارزشمند و جاذبههاي طبيعي ناهمتاي ديگر را در خود جاي داده است و به راحتي ميتواند به يكي از اصليترين قطبهاي گردشگري و فرهنگي كشور بدل شود.
پرسش اصلي اين است: آيا سزاوار است در چنين استاني رويكرد غالب و نگاه بلند ما، افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين باشد؟ يا سزاوارتر آن است كه آرمان ما در استان كرمان و اولويت نخست سرمايهگذاريهاي كلان در اين خطه، طبيعتگردي و ميراث فرهنگي و تاريخي باشد؟
و آيا درك درست اين مفهوم، مصداق بارزي از مهار قطعي و پايدار جريانهاي كاهندهي كارايي سرزمين، يا همان بيابانزايي نيست؟
در همين ارتباط:
كرمان ، ايراني در مقياس كوچكتر
پیوست:
به صف مخالفان احداث جاده بلده نور به گرمابدر لواسان بپیوندید.