در واپسين روزهاي دو هزار ششمين سال پس از ميلاد مسيح قرار داريم؛ سالي كه – دست‌كم - از دو جهت براي نگارنده، هيچگاه ياد و حرمتش پايان نمي‌گيرد، هر چند مي‌پذيريم دوره‌ي تقويمي‌اش مانند هر دل‌مشغولي ديگر آدم‌زميني‌ها كه آغازي دارد، پاياني هم خواهد داشت؛ پاياني كه به زودي فراخواهد رسيد ...
    خوانندگان پي‌گير «مهار بيابان‌زايي» نيك مي‌دانند «2006» سالي بود كه براي نخستين‌بار بر پيشاني‌اش نام «بيابان و بيابان‌زايي» نشست و مردمان همه‌ي نقاط جهان، فارغ از فاصله‌اي كه زادبوم‌شان با دريا دارد، عرض جغرافيايي كه در آن قرار گرفته است و ارتفاعي كه از آن برخوردار است؛ آيين‌هايي را براي آشنايي با حرمت «بيابان» به عنوان يك بوم‌سازگان منحصر‌به فرد و ارزشمند و در عين حال، تجهيز در برابر خطرات «بيابان‌زايي» و شيوه‌هاي بخردانه‌ي مواجه با اين پديده‌ي شوم برپا داشتند. اين موفقيت و تحوّل بنيادين در رويكرد كلان نگاه به جهان، انگيزه‌اي شد براي نگارنده و هفكرانش در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور تا سفري ده هزار كيلومتري را به مناطق كويري و بياباني كشور بياغازد؛ سفري كه بخشي از رهاوردش را در سفرنامه‌اي ۲۱ قسمتي  لابد ديده و خوانده‌ايد ...

كوفي عنان


    امّا اين‌ها را ننوشتم تا در اين پست به بيابان و بيابان‌زايي بپردازم! بلكه بهانه‌ي آفرينش اين سطور، مرد دوست‌داشتني و شخصيت قابل احترامي است به نام «كوفي عنان» كه امروز در آييني وزين، به دوران صدارت ۱۰ ساله‌ي خويش بر عالي‌ترين نهاد مورد احترام جهاني پايان داد و با افتخار صندلي رياست خود را در طبقه‌ي سي و هشتم از عمارت سازمان ملل متحد به همتاي كره‌‌اي‌‌اش، «بان كي مون» سپرد. مردي كه بسيار كوشيد تا در دوران مديريتش به استقلال سازمان ملل كمك كند و در اين راه تا آنجا كه منش صبورانه، نگاه گاندي‌وار و اراده‌ي صلح‌طلبانه‌اش به سياست و زندگي اجازه مي‌داد، در مقابل گردن‌كشي‌هاي دولت‌هايي كه حاضر به پيروي از خرد جمعي ملل دنيا و دوري از جنگ‌افروزي نبودند، ايستاد؛ منشي كه شايد آخرين نمونه‌اش را بتوانيد آشكارا در واپسين سخنراني‌اش خطاب به مردم و رهبران جهان، به ويژه دولتمردان كنوني ايالات متحده‌ي آمريكا دريابيد.
     در اين ميان پيام‌هاي سالانه‌ي كوفي‌عنان در باره‌ي بيابان و بيابان‌زايي - كه تقريباً از نخستين روزهاي صدارتش، روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي (هفدهم ژوئن) هم شكل گرفت – هميشه دربردارنده‌ي دانشي تحسين‌برانگيز و تحليلي قوي بود. هم او بود كه براي نخستين بار و به صورت رسمي در سال 2003 به همه‌ي مردم جهان هشدار داد: خطر بيابان‌زايي را نبايد در چارچوب مناطق خشك محدود كرده و گمان برند، زيست‌اقليم مطلوب ايشان (در اروپا و شمال آمريكا و ...) از گزند اين خطر مي‌تواند براي هميشه مصون بماند. كوفي عنان بسيار كوشيد تا به عنوان يك آفريقايي كه از نزديك با خطرات اين پديده‌ي شوم در قاره‌ي محروم و دردمندش آشنا بوده، بودجه‌ي جهاني مقابله با اين رخداد پس‌رونده را افزايش دهد.
     با اين وجود، محمّد درويش به اين دليل نيز نيست كه «كوفي عنان» را عميقاً دوست مي‌دارد و برايش احترام قايل است!بلكه امروز از رفتن مردي مي‌نويسد كه از زمان پذيرفتن مسئوليت دبيركلي سازمان ملل قول داده‌ بود: فرهنگ اين سازمان را از «واكنش» ، به «پيشگيري» تغيير دهد.


    و البته هم او مي‌گويد: « دچار اين توهم نيستم كه اجراي راهكارهاي پيشگيرانه آسان خواهد بود. هزينه‌هاي پيشگيري را بايد حالا پرداخت، در حالي كه مزاياي آن در آينده‌ي دور نهفته است. درس اصلي كه بايد از تجربه‌هاي گذشته ملل متحد در اين زمينه گرفته شود، اين است كه عوامل ريشه‌اي يك  مناقشه‌ي بالقوه هرچه زودتر شناسايي و به نحو مؤثري بررسي شوند.»
     نقل است كه روزي كوفي عنان در پايان سفرش به يكي از كشورهاي آفريقايي، توجهش به پيرزني فرتوت جلب مي‌شود كه در گوشه‌اي از خيابان نشسته است ... اتومبيلش را متوقف كرده و لحظاتي را با آن پيرزن مي‌گذراند، همراهانش به او يادآوري مي‌كنند كه بايد به پرواز برسد و جلسه‌ي مهمي در نيويورك انتظار او را مي‌كشد. امّا وي مي‌گويد: اينك نيز در گفتگوي مهمي شركت دارم كه سزاوار نيست آن را نيمه كاره رها كنم ... و بدين‌ترتيب به تمامي درد دل‌هاي آن پيرزن – در حالي كه كنارش بر روي زمين مي‌نشيند – گوش مي‌دهد ...
    براي عنان، هر جا كه هست و خواهد بود، بهترين آرزوها را دارم؛ مردي كه مي‌گفت: هيچگاه نگوييد: هرگز!

   عنان كيست؟

   كوفي عنان در روز جمعه ۸ آوريل ۱۹۳۸ در كاماسي غنا متولد شد. شايد از همين رو پدرش كه شهردار و رئيس قبيله كاماسي بود، او را «كوفي» به معناي متولد شده در روز جمعه ناميد. وي دوران تحصيلات ابتدايي خود را در رشته علوم و تكنولوژي در زادگاهش سپري كرد و سپس براي تكميل تحصيلاتش در سال ۱۹۶۱ عازم «مينه سوتا» شد تا در آنجا رشته اقتصاد را در دانشگاه سنت پاول دنبال كند. يك سال بعد او وارد سازمان ملل شد و در بخش بهداشت و سلامت جهاني و سرمايه گذاري و بودجه مشغول به كار شد، هر چند كه همزمان با كار ادامه تحصيل داد و سرانجام در رشته مديريت موفق به اخذ مدرك ليسانس شد. عنان پس از پايان تحصيلات به «آديس آبابا» رفت و در آنجا در بخش اقتصاد سازمان ملل استخدام شد. البته اين تمامي فعاليت‌هاي اين مرد غنايي نيست. او در قسمت نيروهاي امدادي «يونيسف» در مصر و رسيدگي به پناهندگان و آوارگان جهان نيز نقشي مؤثر ايفا كرد. نقشي كه شايد برگرفته از محل تولد او باشد كه روزگاري دومين مستعمره انگليس در آفريقا بود.

     مي‌ماند يك آرزو!
     آرزوي اينكه تا پيش از آنكه زمان رفتن صاحب اين قلم هم فرا رسد، بتوانم يكي از هموطنان فرهيخته و آزادانديشم را در كسوت دبيركلي سازمان ملل متحد ببينم و از اين انتخاب، نه تنها ايرانيان كه تمامي مردم جهان بهره‌مند شوند. شخصيتي مثل سيّد محمّد خاتمي عزيز، كه برايش بسيار احترام قائلم و دوستش مي‌دارم.

عكس از مهدي قاسمي
 

    پيوست:

    پنج درس دبيركل!

    بان کی مون سوگند خورد!
 

    دبیرکل چشم بادامی!