تصوير نيم صفحه نخست شماره 54 هفته نامه آساره


     امروز - یکشنبه ۱۹ آذرماه - در يكي از ساختمان‌هاي كوچك و به هم فشرده‌ي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، واقع در پله‌ي هفتم خيابان ولي‌عصر تهران – كه ظاهراً محل كار آرش كوشا و همكاران اندكش در كميته‌ي ملّي طبيعت‌گردي كشور است - ششمین نشست کمیته راهبردی طبیعت گردی در مناطق کویری و بیابانی کشور برگزار شد و در پایان جلسه ناگهان چشمم به جديدترين شماره‌ي هفته‌نامه‌ي «آساره» افتاد (ش 54 – هفته‌ي سوّم آذرماه)؛ هفته‌نامه‌اي كه در پيشاني‌اش، خود را «نشريه‌ي تخصصي ميراث و گردشگري ايران» معرفي كرده و همزمان به سه زبان فارسي، انگليسي و عربي، به قيمت 250 تومان يا 4 درهم امارت به فروش مي‌رسد و تا اين لحظه از هر كه پرسيدم، هيچ يك از دوستان و همكارانم، نام اين هفته‌نامه را – كه از مردادماه 1384 روي دكه‌ي روزنامه فروشي‌هاست - هم نشنيده بودند، چه رسد به اينكه آن را ديده يا تورقي زده باشند!
     خواستم بگويم: به گمانم، وضعيت غم‌بار و فراموش‌شده‌ي صنعت گردشگري در اين ديار، بي‌شباهت به سرنوشت فراموش‌شده‌ي اين نشريه‌ي خوش‌ساخت و كاملاً حرفه‌اي، امّا مهجور نيست که حتا نتوانسته یا نخواسته که وب سایتی را برای معرفی خودش تدارک بیند!! و نكته‌ي تراژيك داستان دقيقاً همين است! اينكه سازمان متولّي توسعه‌ي گردشگر و جذب سالانه‌ي دست‌كم 2 ميليون توريست براي ايران، حتا نتوانسته تمهيداتي ساده براي معرفي شايسته‌ي اين نشريه به كار بندد، چه رسد به اينكه بخواهد به وعده‌هاي داده شده در برنامه‌ي پنج‌ساله‌ي چهارم در اين حوزه عمل كند! كافي است بدانيم، بر پايه سند چشم‌انداز 20 ساله، قرار است ايران در افق 1404 دست‌كم 2 درصد از كل گردشگران جهان (يعني 32 ميليون نفر در سال!) را به سوي خود بكشاند!! همانگونه كه قرار بود در پايان برنامه‌ي پنج ساله‌ي سوّم، چهار ميليون جهانگرد از ايران ديدن كرده باشند كه حتا به ضرب و زور گردشگرهاي مجاني! نيمي از اين رقم هم تحقق نيافت!
بگذريم ...
       برخي از مهمترين عناوين ارايه شده در اين شماره را – كه جابر نوروزي، سردبيرش است - با هم مرور مي‌كنيم:

1- هجمه‌ي دوباره به خليج هميشه فارس، اين بار از سوي موزه لوور پاريس ؛
2- لرزش ابدي نقش رستم، در صورت عبور خط آهن اصفهان – شيراز از كنار آن ؛
3- پشت اين همه سكوت در باره‌ي سد جنجالي سيوند چيست؟
4- توريسم درماني!
5- معرفي روستاي ميمند كرمان، يكي از باستاني‌ترين زيستگاه‌هاي بشر ؛
6- رابطه‌ي خطي بين بوروكراسي اداري و فلج شدن صنعت گردشگري كشور!
7- و نابودي تمدّن سه‌هزارساله‌ي ايران كهن در چغازنبيل.
  

      البته يك خبر مهجور ديگر نيز در اين نشريه وجود داشت كه اصلاً خودنمايي نمي‌كرد! خبري كه از قضا بدجوري به دل من نشست و تصميم گرفتم، پستي جداگانه را به آن اختصاص دهم ...