وزارت نيرو عقب مينشيند!
صفحهي آخر روزنامهي قدس ديروز – 27 آبان ماه 1385 – خبر خوشي داشت؛ خبري كه به مخاطبان خويش اعلام ميكرد:
عاليترين مقام وزارت نيرو قول داده دكلهاي برق را به زودي از حريم آرامگاه حماسهسراي بزرگ وطن، فردوسي عزيز بر خواهد چيد و با هماهنگي سازمان ميراث فرهنگي به مكان مناسب ديگري انتقال خواهد داد تا مشكلي در خصوص ثبت شهر تاريخي توس در سياههي آثار ثبتشدهي يونسكو رخ ندهد.
اميدوارم كه اين خبر هر چه زودتر عينيت يابد و در همين صفحه تصوير سرنگوني آن دكل نفرتانگيز را به شما خوانندگان عزيز «مهار بيابانزايي» تقديم دارم.
درود بر همهي آن پانصد نفري كه در كمتر از 10 روز لينك حمايت از حرمت حريم آرامگاه فردوسي را امضاء كرديد و درود بر همهي عاشقان ميراثهاي ملّي و مفاخر ادبي اين بوم و بر كه در اين مهم كوشيده و ميكوشند. همچنين از مسئولين سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور و خبرگزاري وابسته به ايشان نيز كه در اين راه جديت به خرج داده و حاضر به مماشات نشدند، به نوبهي خود سپاسگزارم.
اميد كه در خصوص تخت جمشيد و پاسارگاد و تنگهي بلاغي و چهارباغ اصفهان و ... ديگر آثار ديرينهي ارزشمند در معرض خطر كشور نيز اينگونه سزاوارانه پايمردي كنند و نشان دهند كه پاسداران واقعي و درخوري براي اين كهنزادبومهاي ملّي و جهاني به شمار ميآيند.
پنجشنبهي گذشته، هنگامي كه به اتفاق فرزندم – اروند - يكي از دلپذيرترين خاطرات زندگيام را با درك مشترك جلوههاي ناهمتاي كوهستان زيباي دنا تجربه ميكردم؛ سرزميني كه شايد بيش از هر كجاي وطن احساس كني كه هنوز رودابه و رستم و سهراب و بيژن و ديگر قهرمانان اسطورهاي شاهنامهي فردوسي در آن نفس ميكشند و حضور دارند – چرا كه نهتنها مردمان سختكوش دنا و سيسخت هنوز رسم شاهنامهخواني را پاس داشتهاند، بلكه اغلب نام شخصيتهاي شاهنامه را نيز بر فرزندان خود مينهند و حتا رفيعترين قلل سهگانهي دنا نيز نام «بيژن» را بر خود دارد – آري، در آن هنگام، كه سخن از نام قلههاي دنا و فردوسي به زبان رانده شد، ناگهان اروند مرا ياد سفري انداخت كه سال گذشته به اتفاق او از توس داشتم و گفت: پدر! فردوسي را من ميشناسم! ... همون آقايي بود كه اون دوردورا – وقتي كه من نيني بودم - رفتيم خونهي قشنگش ... مگه نه؟!
سپاسواژه:
از سعيد سعيدي عزيز كه نخستين بار اين خبر را به من اطلاع داد، قدردانم.