روايتي از يك همايش بينظير در ايران!
اين گزارش را بايد زودتر از اين انتشار ميدادم، اما فردوسيستيزان نابخرد، مجالش را فراهم نكردند. به هر حال، خوشحالم كه پست قبلي اينگونه سزاوارانه مورد حمايت هموطنان عزيزم قرار گرفت و در بيش از دهها تارنما و روزنامه و خبرگزاري منتشر گرديد. باشد كه مسئولين مرتبط درسي را كه بايد، بگيرند و پيامي را كه بايد، بشنوند. البته خواهم كوشيد تا به زودي «اعتراضنامهاي مجازي» در اين خصوص انتشار دهم.
و اما همايش وبلاگنويسان حوزهي كشاورزي و منابع طبيعي:
در دوّمين جمعهي آبانماه 1385، تالار كوچك مركز سازمانها و فعاليتهاي داوطلبانهي شهرداري تهران، ميزبان همايشي بود كه براي نخستين بار نه در سطح تهران كه در سطح ايران برگزار ميشد! همايشي كه بهانهاش ارتباط بين آن گروه از وبلاگنويساني بود كه داراي دغدغهي مشتركي به نام كشاورزي و منابع طبيعي هستند. نشستي كه با توليت سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي استان تهران و با همت جوان علاقهمندي به نام سعيد مقيسه (دبير همايش) و تيم همكارش سامان يافته بود و فرصتي ارزشمند را فراهم آورد تا بسياري از قلم به دستان مجازي در اين حوزه از نزديك يكديگر را ملاقات كرده و از آرا، پندارها و باورهاي هم بيشتر آگاهي يابند. از اين رو، اگر اين گردهمايي يك روزه و صميمي، دستاورد ديگري هم نميداشت - كه داشت – تنها به همين يك دليل، كاري بس ارزشمند تلقي ميشد.
به هر حال وقتي سيّد محمد خاتمي، رئيس جمهور وقت – در راستاي سياست اصولي گسترش و ارتقاي نهادهاي مدني كشور و افزايش مشاركت شهروندان در ساخت قدرت و به تفكيك حوزههاي تخصصي - در بيست و پنجمين روز از چهارمين ماه سال 1380، قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي را در خصوص تأسيس سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي جمهوري اسلامي ايران به وزير وقت جهاد كشاورزي ابلاغ ميكرد؛ سازماني كه ميبايست غير دولتي بوده و از استقلال مالي و شخصيتي حقوقي غيروابسته، نظير همتايان مشهورش در حوزهي پزشكي و عمران برخوردار باشد؛ كمتر كسي گمان ميبرد كه يكي از كاربرديترين ابزارهايي كه ميتواند هم در مسير كارايي بيشتر سازمان حركت كرده و هم ظرفيت اطلاعاتي جامعه را در اين حوزه افزايش دهد، وبلاگستان باشد.
البته آشكار است كه اين نخستين همانديشي وبلاگي نيز - مانند هر «نخستين» ديگري – نميتواند عاري از اشكال و كاستي قلمداد شود. از جمله غلبهي جستارهاي بيشتر بخشي مرتبط با نظام مهندسي، به جاي گرايههاي عامتر حوزهي كشاورزي و منابع طبيعي، آن هم از منظر اختصاصي ملاحظات دنياي مجازي و فضاي رسانهاي حاكم بر وبلاگستان فارسيزبان كه متأسفانه هر روز با محدوديتهاي جديدي در حوزهي نرمافزار و سختافزار مواجه شده و ميشود و از تنگنظريهايي نابخردانه رنج ميكشد؛ تنگنظريهايي كه نشان ميدهد هنوز آنگونه كه سزاوار است طبيعت هنجارشكن و جمودناپذير و پوياي قلمهاي مجازي به رسميت شناخته نشده است.
با اين وجود، همان طور كه پيشتر اشاره كردم، نفس برپايي اين همافزايي يك روزه كه دست كم بخشي از بهانهي آفرينشش به وبلاگنويسان مرتبط ميشد، حكايت از آن دارد كه قدرت دنياي مجازي و وزن آن در معادلات اجتماعي و سياسي كشور رو به افزايش است؛ رخداد ميموني كه بايد قدر آن را دانست و در مسير بالندگي بيشترش به جلو راند.
گزارش كاملاً بهداشتي اين مراسم را ميتوانيد در ايسنا بخوانيد. برخي ديگر از شركتكنندگان هم روايتهايي گفته و نوشتهاند كه از آن جمله بايد به محمد آروين، مجيد فنايي، رزا بداغي، امين فاني يزدي، ياسر سليماني و ... اشاره كرد (پيشاپيش از دوستاني كه احياناً نامشان از قلم افتاده، عذرخواهي ميكنم). هر چند كه تارنماي خود سازمان هنوز ساكت است و گزارشي از اين همايش را كه با سخنان عاليترين مقام سازمان در تهران – مهندس رمضان نژاد – گشايش يافت (و البته در غيبتش به پايان رسيد!) انعكاس نداده است! واقعهاي كه نشان ميدهد هنوز گامهاي بلند فراواني مانده تا برداشته شود!
واپسين نكتهي درخور تأمل و شايان تقدير، حضور عزيزان وبلاگنويس علاقهمند از شهرستانهاي دور شرقي و غربي كشور بود كه حقيقتاً شايستهي تقديري سزاوارانه هستند؛ عزيزاني مانند ياسر سليماني كه از تربت جام خود را به خيابان ويلاي تهران رسانده بود تا در آنجا به پيشكسوتاني چون دكتر محمّد خسروشاهي عزيز كه جايش آن روز خالي بود، اداي احترام كند.
به اميد همايشهايي پربارتر با همافزاييهايي بيشتر در آينده
بيانيهي نخستین همایش وبلاگنویسان کشاورزی و منابعطبیعی