به بهانهي نخستين سالگرد حضور بهترين باباي دنيا در وبلاگستان!
از همون نخستين كامنتي كه در وبلاگ اروند، برايم نوشت؛ فهميدم كه با مخاطبي سر و كار دارم كه هر وبلاگنويسي آرزوي داشتنش را دارد! مخاطبي كه نميآيد كه بيايم و نميخواند كه بخوانم ...
و اين خيلي مهمه ...
به هر حال، آنقدر به او گفتم و گفتند تا سرانجام باور كرد كه ميتواند خود صاحب وبلاگ شود ؛ وبلاگي كه اينك پس از گذشت يك سال در بين شمار ۵۵ ميليوني وبلاگهاي ثبت شده در technorati، در رتبهي حدود سي هزار قرار گرفته است. آن هم وبلاگي كه نه از سياست در آن خبري هست، نه از خبرهاي داغ و نه از خط قرمزهاي مشهور جامعه! با اين وجود، باباي فردا چنان ساده و نرم و پراحساس و واقعي و دلنشين از يلدايش مينويسد كه خواه ناخواه خوانندگان وبلاگش چارهاي ندارند تا در برابر اين انسان شريف، اين پدر واقعي و اين همسر عاشق كلاه از سر بردارند.
براي همين است كه به همهي پدران امروز و فردا توصيه ميكنم تا به ملاقات كلبهي مجازي اما گرم باباي فردا برويد تا دريابيد كه خوشبختي ميتواند چقدر نزديك به ما باشد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.