بادی که می توانست مساعد باشد!
در شمارهي 23 از مجلهي بخارا، جملهاي را خواندم كه برايم سخت شنيدني و تأملبرانگيز بود؛ جملهاي از فرزانهي مشهور قرن بيستم، لئوپلد سدار سنگور - Léopold Sédar Senghor - معروف به وجدان آفريقا، نخستين رئيس جمهور سنگال پس از رهايي اين كشور از دامن استعمار فرانسه كه در 31 دسامبر 1980، داوطلبانه از قدرت كنارهگيري كرد و از آن زمان تا هنگام مرگ در 95 سالگي، اغلب اوقات خود را همچون گذشته به مطالعه و انتشار نظريات و اشعار خود پرداخت تا اينكه در ژانويه 2002، جان به جانآفرين تقديم كرد.
به گمانم آن جمله - كه شايد بسياري از شما نيز آن را خوانده يا شنيده باشيد – بايستهترين حسن ختام سفرنامهي بياباني محمّد درويش خواهد بود؛ سنگور ميگويد : « براي ناخدايي كه نميداند كشتياش به سوي كدام بندر رهسپار است، هر بادي نامساعد است.»
همهي حرفم اين است كه چشماندازهاي كويري و بياباني وطن و تنوع زيستي انحصاري (اندميك) آن، ميتواند يكي از همان بادها باشد! بادهايي كه اگر ناخداي وطن بداند كه به كجا ميخواهد براند، ميتواند از انرژي لايزال و مزيت نسبي ناهمتايش بهترين استفاده را ببرد و چرخهاي توسعه را با شتابي افزونتر به حركت درآورد. امّا اگر نداند؛ آنگاه حاصلش چيزي جز فرسايش شديدتر بادي و اُفت بيشتر كارايي سرزمين و مهاجرت و برهنگي زمين نخواهد بود!
همين.