بادی که می توانست مساعد باشد!

در شمارهي 23 از مجلهي بخارا، جملهاي را خواندم كه برايم سخت شنيدني و تأملبرانگيز بود؛ جملهاي از فرزانهي مشهور قرن بيستم، لئوپلد سدار سنگور - Léopold Sédar Senghor - معروف به وجدان آفريقا، نخستين رئيس جمهور سنگال پس از رهايي اين كشور از دامن استعمار فرانسه كه در 31 دسامبر 1980، داوطلبانه از قدرت كنارهگيري كرد و از آن زمان تا هنگام مرگ در 95 سالگي، اغلب اوقات خود را همچون گذشته به مطالعه و انتشار نظريات و اشعار خود پرداخت تا اينكه در ژانويه 2002، جان به جانآفرين تقديم كرد.
به گمانم آن جمله - كه شايد بسياري از شما نيز آن را خوانده يا شنيده باشيد – بايستهترين حسن ختام سفرنامهي بياباني محمّد درويش خواهد بود؛ سنگور ميگويد : « براي ناخدايي كه نميداند كشتياش به سوي كدام بندر رهسپار است، هر بادي نامساعد است.»
همهي حرفم اين است كه چشماندازهاي كويري و بياباني وطن و تنوع زيستي انحصاري (اندميك) آن، ميتواند يكي از همان بادها باشد! بادهايي كه اگر ناخداي وطن بداند كه به كجا ميخواهد براند، ميتواند از انرژي لايزال و مزيت نسبي ناهمتايش بهترين استفاده را ببرد و چرخهاي توسعه را با شتابي افزونتر به حركت درآورد. امّا اگر نداند؛ آنگاه حاصلش چيزي جز فرسايش شديدتر بادي و اُفت بيشتر كارايي سرزمين و مهاجرت و برهنگي زمين نخواهد بود!
همين.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.