كسي ميداند «چاه خربزه» كجاست و چرا مشهور است؟!

اينجا «چاه خربزه» يا به قول اناركيها « چَه خربيزَه» است! خوب ميدانم اين مكان دست كم براي رانندههاي خط ترانزيت شمال به جنوب كه از دامغان به سوي بندرعباس روانند، آشناست ... امّا براي ديگران، شايد نه!
در نهمين روز ارديبهشتماه سال جاري، هنگامي كه قصد دل كندن از بياضيه و جندق و مصر را داشتيم، درست در هنگامهي بدرود با سرزمين تبدار خور و بيابانك، چشمم به اين معدن قديمي افتاد كه در مسير جندق به انارك، بعد از گذر از چوپانان و اللهآباد و پيش از چاه گربه، يعني در 35 كيلومتري شمال شرق انارك ميتواني از كنار آن بگذري و اندكي به شيوههاي زيستن پدرانمان در اين سرزمين پهناور بيشتر نزديك شوي ...

گفتني آنكه عمده شهرت انارك، به خاطر معادني است كه از دير باز، مورد توجه معدنكاران قرار داشته و شناسايي شدهاند. چرا كه منطقهي انارك، به سبب كمبود آب و دشواريهاي اقليمي منتج از آن، هيچگاه مستعد كشاورزي نبوده و نيست. از اين رو، اناركيان ترجيح دادهاند تا شيوههاي معيشتي ديگري را انتخاب كنند؛ از جمله به صنعت معدنكاوي روي آورده و آن را فعال كنند. هرچند در حال حاضر، از ميان مجموعهي معادن حوزهي انارك، تنها معدن سرب نخلك مورد بهره برداري قرار ميگيرد؛ معدني كه قدمت آن به دوران ساسانيان ميرسد. ديگر معادن نيز كه يا در انحصار دولت بوده و يا در اختيار افراد است، هماكنون به حالت تعطيل درآمده است، درست مانند همين معدن سرب چاهخربزه كه قدمت آن دستكم تا زمان قاجاريه امتداد دارد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.