هر چند پرداختن به محدوديت‌های طبيعی سرزمين مي‌تواند از ابعاد گوناگونی قابل طرح باشد، ليکن شايد مهمترينِ آنها را بتوان در محدوديت‌های اقليمی و منابع آبِ قابل استحصال خلاصه کرد.
   همان طور که اشاره رفت، انتظار می‌رود ايران‌زمين به دليل قرار گرفتن در نوار کمتر از 40 درجه‌ي عرض جغرافيايي، عموماً متأثر از آب و هوايي گرم و خشک باشد؛ دريافتی که پژوهش‌های مرتبط با حوزه‌ي اقليم‌شناسی و خاکشناسی، درستی آن را به تأييد رسانده‌اند. بر پايه‌ي پژوهش خليلی و همکاران در سال ۱۳۷۰، از مجموع 1629807 کيلومتر مربع وسعت خشکي‌های کشور، بيش از 89 درصد خاک کشور یعنی ۱451562 کيلومتر مربع در رده‌ي سرزمين‌های خشک - Dry lands - جای می‌گيرد. امّا چهار سال بعد، هنری نوئل لوهورو، بيابان‌شناس مشهور فرانسوی، بر پايه‌ي روشی ديگر، مجموع مساحت سرزمين‌های خشک ايران را 65562  کيلومتر مربع کاهش داده و به 1386 هزار کيلومتر مربع يا 04/85 درصد از خاک کشور رساند. جالب آنکه رقم اخير به رقمی که فاموری و ديوان در سال 1349 برای خاک‌های مستعد بيابان‌زايي ايران ارايه دادند، يعنی 1409 هزار کيلومتر مربع يا 5/86 درصد از مساحت کشور (مجموع مساحت گروه‌های 4، 6، 7، 8، 9 و 10 از طبقه‌بندی دهگانه‌ي گروه‌های خاک ايران)، بسيار نزديکتر است. به هرحال آنچه که آشکار می‌نمايد آن است که از منظر اقليم‌شناسی يا خاکشناسی در بهترين شرايط تنها 15 درصد از خاک ايران از زيست‌اقليمی غير خشک سود می‌جويد. جالب است بدانيد،  مجموع مساحت سرزمين‌های خشک ايران، از مجموع سرزمين‌های خشکی که در قاره‌ي اروپا پراکنده است، بسيار فزونی دارد.

ادامه دارد ...