در يك مقايسه كه ميان 5 كشور ايران، ژاپن، كره‌ي‌جنوبي، مالزي و پاكستان در مورد شاخص بهره‌وري بين سال‌هاي 1985 تا 1993 صورت گرفته، ايران، تنها كشوري است كه شاخص بهره‌وري آن روندي منفي داشته و از 100 به 92 رسيده؛ حتا در پاكستان، اين شاخص روندي افزايشي داشته و به 54/129 رسيده است.
    از منظر بهره‌وري نيروي انساني نيز، وضعيت ايران در مقايسه با 5 كشور ديگر آسيايي (هنگ‌كنگ، مالزي، كره‌ي‌جنوبي، تايلند و اندونزي)، كاملاً هشداردهنده مي‌نمايد. در سال 1980، توليد ملّي به ازاي هر فرد شاغل در ايران، حدود 20 درصد كمتر از هنگ‌كنگ، بيش از دو برابر مالزي و كره‌ي‌جنوبي و حدود هفت‌ برابر تايلند بوده است. امّا در سال 1999، اين متغير در اقتصاد ايران، 30 درصد كمتر از دو دهه‌ي پيش، دو‌پنجم كره‌ي جنوبي، 25 درصد كمتر از مالزي، يك‌ششم هنگ‌كنگ و تنها دو برابر تايلند گزارش شده است.
    چگونه كار را بدين بي‌ساماني رسانده‌ايم؟ چگونه است كشوري با اين گستردگي جغرافيايي، تنوّع اقليمي خيره‌كننده، ميراث‌ها و اندوخته‌هاي طبيعي ناهمتا، جلوه‌هاي ديداري كم‌نظير، كارمايه‌هاي فراوانِ تجديد‌پذير و تجديد‌ناپذير، كهن‌زادبوم‌ها و بناهاي تاريخي يگانه و پيشينه‌اي غرور‌آفرين در تأييد هوشمندي ساكنانش، امروزه به جايي رسيده كه حتا پاسخگوي بنيادي‌ترين نيازهاي ساكنان اندكش، يعني زيستن در زاد‌بوم، نيست؟ به نحوي كه از زبان يك مسئول دولتي (سيد علي روح‌الامين – معاون وقت وزارت جهاد كشاورزي) مي‌شنويم: « نيمي از 15 هزار نقطه‌ي زيست‌جمعيتي كشور در طول 20 سال گذشته(79-1360)  از سكنه خالي شده‌اند(همشهري، ش 2524، ص 11) .» و آب هم از آب تكان نمي‌خورد! آن لشكر متراكم و رنگارنگ نهادهاي گوناگون نظارتي، بازرسي و قضايي و تحقيق و تفحص كه مو را از ماست مي‌كشند و به بهانه‌ي انتشار يك جمله يا چاپ يك كاريكاتور، پژواك‌هايي كر و كور‌كننده از خود ساتع مي‌كنند! چرا در برابر اين نابخردي عظمي و جنايت آشكار سكوت كرده‌اند؟
   آيا نبايد اعتراف كرد كه شتاب فرواُفت شناسه‌هاي مؤيد بهره‌وري سرمايه و كارمايه در ايران، نشان مي‌دهد كه متأسفانه تصميمات و سياست‌هاي اتخاذ شده، بيشتر از آنكه از پشتوانه‌اي علمي و پژوهشي برخوردار باشد، اغلب، در بهترين حالت، معرفِ سليقه‌اي عموماً دلسوزانه از سوي سطوح فوقاني مديريت است؟ و آيا ردپاي افت كارايي سرزمين و تشديد دمادم افزاينده‌ي جريان ويرانگر «بيابان‌زايي» را در پس اين نوع نگرش خُردگرايانه نمي‌بينيم؟