دستاوردها و تجربیات ایران در مهار بیابان زایی (6)
2-2- شواهد عبرتانگيز:
به رغمِ وجود بارقههايی از خردمندی و کاردانی در شيوة برخورد پيشينيان با زيستبوم شکنندة خويش، شواهد و شناسههای قابل توجهی نيز وجود دارند كه ثابت ميكنند، در طول قرون گذشته تا به امروز، نابخرديها و جهل پارهای از حکومتهای محلی و مرکزی در استفاده از سرزمين و مواجهه با بيابانزايي به همراه فشار ناشی از افزايش جمعيت، تخريب اراضی را تشديد كرده و دامنة محدودههاي طبيعي بياباني را از آنچه كه بايد باشد، فراتر برده است.
هانتينگتون به سال 1903 در كتابش با عنوان ((نبض آسيا[1])) مي نويسد: «امروز گذراندن يك سپاه از حاشية بلوچستان، غيرممكن است و اشاره به گفتة سنت جان ميكند، كه در عصر ما براي كراتروس واقعاً مشكل ميبود، كه فيلها و بار سنگينش را از هيرمند، از طريق سرزميني كاملاً ناآبادان، به نرماشير برساند (هدين، 1910).» پژوهشهاي باستانشناسي كه اخيراً در شهر سوخته واقع در منطقة سيستان به انجام رسيده است، نشان ميدهد كه بقاياي نوعي موريانه و سوسك چوبخوار بر روي اشياي چوبي كه قدمت آنها حدود 5 هزار سال تخمين زده ميشود، يافت شده است. با توجه به اينكه چنين حشراتي معمولاً در محيطهاي جنگلي گرم و مرطوب زندگي ميكنند، كارشناسان به اين نتيجه رسيدهاند كه در آن زمان، منطقة هيرمند و سيستان به احتمال قوي سرسبز و پوشيده از درختان جنگلي بوده است. گفتني است، حتي بررسيهای اخير نشان داده كه تراز زمينهاي زير كشت و پوشش گياهي امروز، ناشي از فرايندهاي فرسايشي، حدود 3 متر از زمينهاي زير كشت هزارة سوم پيش از ميلاد پايينتر است (لشكريپور، 1377 به نقل از سجادي، 1374). نكتة حايز اهميت در مورد شهر سوخته آنكه مطابق قراين موجود، اين شهر حدود 1000 سال به حيات خود ادامه داده و شايد يكي از دلايلي كه سبب متروكه شدن آن (افزون بر آشوبهاي سياسي و اجتماعي) در 2200 سال پيش از ميلاد شده است، كاهش منابع آب و اُفت بارآوري زمينهاي منطقه باشد (لشكريپور، 1377 و سازمان ميراث فرهنگی، 1378[2]).