تنها استانی که 100 درصد از مساحت آن در قلمرو حوضه‌ي آبخيز درياچه‌ي نمک واقع شده، استان قم است، در عوض استان لرستان، کمترين سهم از محدوده‌ي مورد مطالعه (3925 هکتار، معادل 14/0 درصد از مساحت استان)، يعنی فقط 04/0 درصد از قلمرو حوضه را به خود اختصاص داده است، در حالی که متجاوز از 1/30 درصد از گستره‌ي مورد مطالعه در استان مرکزی واقع شده که در بين ديگر استان‌ها حايز رتبه‌ي نخست است.
    بنابراين گزاف نخواهد بود، اگر ادعا شود که محدوده‌ي مورد مطالعه – دست‌کم از منظر شمارِ نفوس ساکن در آن -  به مثابه قلب تپنده‌ي ايران‌زمين بوده و ميزبان حدود يک چهارم از جمعيت کشور است، آنهم در حالی که وسعت آن تنها 6/5 درصد از گستره‌ي ايران را شامل می‌شود.  گفتني آنكه بر پايه‌ي نتايج آخرين سرشماری رسمی کشور در سال 1375، تنها جمعيت شش استان اصلی مشارکت‌کننده در طرح به 5/14 ميليون نفر بالغ می‌شده است که اين مقدار برابرِ 1/24 درصد کل نفوس کشور است.
    به بيانی روشن‌تر، نسبت جمعيت ساکن در حوضه به جمعيت کل کشور، نزديک به 5 برابرِ نسبت نظيرِ آن در مورد وسعت حوضه به مساحت کل کشور است. دريافتی که به وضوح دامنه و ابعاد آسيب‌پذيری ذاتی سرزمين را از منظر استعداد پذيرش انسان نشان می‌دهد. گفتنی است، ميزان تراكم جمعيت در هر كيلومترمربع از محدوده‌ي مورد مطالعه به 7/156 نفر می‌رسد، در حالی که نسبت نظير آن برای کل کشور تنها 5/36 نفر در هر کيلومتر مربع است که خود تأييدکننده‌ي واقعيت پيش‌گفته است.