نقشه‌هايي كه اجراي روش فائو و يونپ به توليد آنها مي‌انجامد، اين توانايي را دارند تا از يك سو علل فرآيندهاي بيابان‌زايي و دامنه‌ي تحركات آنها را مشخص كرده و از سوي ديگر به مديران برنامه‌ريز در حوزه‌ي محيط زيست اين امكان را بدهند تا با پيش‌بيني جريان‌هاي بيابان‌زا، مناسب‌ترين اقدامات پيشگيرانه و عمليات بازدارنده را طراحي و تدارك ببينند. اهميت اين ويژگي هنگامي بهتر درك مي‌شود كه بدانيم، اصولاً نخستين بهره‌ي اجراي طرح‌هاي آمايش سرزمين، كه به‌ويژه در برنامه‌ي پنج ساله‌ي چهارم هم، کماکان مورد تأكيد و واجد اولويتی راهبردی است، شناسايي آن دسته از عرصه‌هاي طبيعي است كه با كمترين خـُسران، پذيراي بيشترين توسعه هستند و برعكس، سرزمين‌هايي كه كمترين توسعه، زيان‌هاي جبران‌ناپذيري را در آنها بوجود مي‌آورد.
   دريافت‌های فوق، جملگی مؤيد اين واقعيت هستند که پهنه‌بندی کشور از منظر بيابان‌زايي و کشف سهم دقيق مؤلفه‌های مؤثر در آن تا چه اندازه ضرورت داشته و دارای توجيه اقتصادی و اجتماعی است. به ويژه در کشوری که به دليل وابستگی معيشتی بالای مردمانش به سرزمين، از آسيب‌پذيری و شکنندگی بيشتری نيز برخوردار بوده و شتابان از توانِ اندوخته‌های تجديد‌پذيرش برای احياءِ مجدد کاسته می‌شود.
   از اين‌رو ضرورت اجراي چنين طرحي با توجه به كاهش هدر رفت سرمايه و روشن‌كردن سمت و سوي اهداف توسعه در هر منطقه كاملاً پذيرفتني مي‌نمايد. به ويژه آنكه در گام نخست، ارزيابي دقيقي از توان شرح خدمات مطالعات كشور نيز به عمل آمده و اينك مي‌بايست در عمل، امكان اجراي ميداني روش و توليد نقشه‌ها را در شرايط ايران بررسي كرد. انتخاب حوضه‌ي درياچه‌ي نمك نيز بدين‌خاطر در اولويت قرار گرفت، زيرا از اجراي طرح پيشين آشكار شد كه يكي از غني‌ترين مناطق كشور از نظر كثرت مطالعات است و از طرفي به جهت وجود شهرهاي بزرگ و مراكز صنعتي و كشاورزي عمده، امكان ارزيابي نقش تمامي فرآيند‌های شاخص بيابان‌زايي را نيز فراهم مي‌كند.

 

پیوست:

تجاوزی دیگر به اراضی ملی: افشای ۱۷۰ هکتار زمین خواری در کرمان!