اهميت حفظ منابعطبيعی از منظر تنوّع زيستی
چهارده سال پیش، رهبران جهان به توصیهي نخبگان خویش که در همایش ریو، گردِ هم جمع شده بودند، تصمیم گرفتند تا پای پیمانی را امضاء کنند که آرمانش، اجراییکردن و تحقق دریافتهای مندرج در بند پانزدهم از دستور 21 بود؛ پیمانی که به کنوانسیون تنوع زیستی[1] مشهور گشت. سه هدف عمدهي این پیمان را باید: حفظ تنوع زیستی، استفادهي پایدار از گونهها و سهیمشدن عادلانه و برابر در مزایای حاصل از کاربرد منابع ژنتیکی دانست. جمهوری اسلامی ایران نیز، مانند اغلب کشورهای جهان، سرانجام چهار سال پس از تصویب آن، در ششم خردادماه سال 1375 با موافقت مجلس شورای اسلامی به کنوانسیون مزبور ملحق و ملزم به پیگیری مفاد آن شد. چهار سال پيش در حالی که کنوانسیون، دهمین سال حیات خویش را سپری میکرد، تنوع زیستی چنان اهمیت یافته و افکار عمومی را متوجه خویش ساخته بود که به ناچار، سران شرکتکننده در اجلاس ژوهانسبورگ، چارهای نداشتند جز آنکه یکی از نخستین دستوراتِ مربوط به نخستین روز اجلاس در 26 آگوست سال 2002 را به این موضوع اختصاص داده[2] و با امضای بند 42 از بیانیهي پایانی همایش، التزام خویش را در کاهش روند تحديد تنوع زیستی تا سال 2010 میلادی به رأیدهندگان خویش ثابت کنند.
امّا چرا و چگونه تنوع زیستی توانست اینگونه شتابان، در طول کمتر از دو دهه از موضوعی صرفاً مورد علاقهي مراکز دانشگاهی و آکادمیک، به سطح جامعه آمده و دارای چنان اعتبار و وزنی در مناسبات سیاسی حاکم بر کشورها و سازمانهای جهانی شود که در شمارِ یکی از اصلیترین وعدههای انتخاباتی داوطلبان ورود به مراکز قدرت در بسیاری از کشورها، به ویژه ممالک شمال جای گیرد؟ تنوع زیستی، واجد کدامین ارزش ناهمتایی است که متناسب با ارتقاءِ شاخصهای توسعهي انسانی در هر کشور، میزان علاقهمندی و توجه به آن نیز فزونی مییابد؟ و سرانجام آنکه چگونه با کمترین تردیدی میتوان بر این باورِ سترگ پای فشرد که تنوع زيستي در شمارِ مهمترين شناسههاي كيفيت زيست در زیستسپهر[3] محسوب ميشود؟ باوری که اجماع جهانی در مورد آن، چنان همهگیر به نظر میرسد که به دشواری بتوان جریانی فکری یا صاحبنظری را در برابرِ آن تصور کرد.
راست آن است که هر چه گوناگوني و پايداريِ چهرههاي متنوع حيات بيشتر و تضمینیافتهتر باشد، ميتوان به دورنماي بقای زيستبومهاي زميني اميدوارتر بوده و با اطميناني بيشتر و ارادهای راسختر، براي آيندهاي دوردستتر برنامهريزي كرد. بنابراین گزاف نخواهد بود، اگر ادعا شود: درجهي پایداری تمدّن انسانی، متناسب با اهمیتی خواهد بود که در فرهنگ جهانی، نسبت به حراست از تنوع زیستی وجود خواهد داشت؛ بر این بنیاد، انتظار میرود، هرچه گرایههای زیستمحیطی و ملاحظات متأثر از تنوع زیستی، به صدرِ اولویتهای راهبردی و سیاستهای کلانِ توسعهي جامعه نزدیکتر شود، میتوان به پایداری زیست در آن جامعه هم، امیدوارتر بود.
در بیان دلایل اهمیت استثنایی تنوع زیستی، کافی است عواقب دهشتناکِ زوال آن را با پیامدهای زیانبارِ ناشی از هر بحران متصورِ دیگری در محیطزیست، مقایسه کنیم؛ کدام بحران زیستمحیطی دیگری را در جهان میتوان سراغ گرفت که اثراتی پایدارتر از نابودی تنوع زیستی برجای گذارد؟ میتوان روزی را فرض کرد که در آن، جامعهي جهانی سرانجام به صرافتِ تغییر و تحولی بنیادی در نگرشهای جاهطلبانه و خودمحورانهي خویش رسیده و در طول یک قرن آینده بسیاری از چالشهای زیستمحیطی پیش رو، نظیر تغییر اقلیم، اُفت کمی وکیفی آبهای شیرین، فروسایی حاصلخیزی خاک و پارگی لایهي اُزُن را مهار یا ریشهکن سازند؛ ولی وجود چنین اراده و اجماعِ فرضی جهانی، آیا میتواند در مورد تنوع زیستی هم مؤثر باشد؟! بیگمان پاسخ منفی است؛ زوال تنوع زیستی و محو هر گونهي گیاهی یا جانوری یا چشماندازهای ناهمتای طبیعی، مانند سوختن کتابی خطی و یگانه است که دیگر بازسازیاش امکانپذیر نبوده و نابودی آن همیشگی و مانا خواهد بود.این، همان واقعیتی است که متناسب با فربگی میانگین داناییِ هر ملتی، بر شمارِ افرادی که به صف طویل پاسدارانِ این ارزشِ غیرقابل جایگزین میپیوندند، افزوده میشود. منظرِ دیگری که ممکن است در پالایش نگاه به تنوع زیستی و درک بهتری از جایگاه آن یاری رساند، توجه به این واقعیت است که برخلاف برداشت رایج و عمومی موجود، تنوع زیستی، تنها به تفاوت و گوناگونی گونهها در موقعیتهای متنوع بومشناختی، از توندراهای قطب شمال گرفته تا کویرهای سوزان عرضهای میانی و جنگلهای بارانی استوایی و حتی اعماق اقیانوسها محدود نمیشود؛ در واقع، هنگامی که از تنوع زیستی سخن به میان میآید، میبایست دامنهي فراختری، از تفاوتهای موجود در کدهای ژنتیکی موجودات زنده گرفته تا مناظر گوناگون و فرآیندهای سازندهي یک بومسازگان را در نظر گرفت؛ دریافتی که به درستی در تعریف علمی تنوع زیستی مندرج در پیمان (کنوانسیون) تنوع زیستی (CBD)نیز، گنجانیده شده است[4].
1 مطابق بازنمودی که در کنوانسيون ارايه شده است: «تنوع زيستی به معنای قابليت تمايز بين خرداندامگانهای زنده از هر منبع است ؛ اين منابع عبارتند از: بومسازگانهای زمينی، دريايی و ديگر اشکال آبزی، به همراه ترکيبات بومشناختی تشکيلدهندهي آنها. همچنين اين مفهوم، تنوع در درون گونهها ، بين گونهها و تنوع بومسازگانها را نيز در برمیگيرد.»