آيا همهي راهها بايد به كشاورزي ختم شود؟ - 1
تأملاتي بر جايگاه کشاورزی در مناسبات کشورهای عضو اکو
در بند نخست از نخستين بيانيهي وزرای کشاورزی عضو سازمان اکو ، جملهاي خردمندانه و واقعبينانه آمده است، با اين محتوا كه «دستيابی به توسعهي پايدارِ کشاورزی، در گرو لحاظِ توانمنديهای طبيعی و مزيتهای نسبی زيستبومِ کشورهای عضو است.» با اين وجود و به رغمِ گنجاندنِ چنين آموزهي هوشمندانهای در پيشانی بيانيه، متأسفانه به نظر میرسد، روح حاکم بر محتوای ديگر اصول و بندهای آن، به ويژه آنجا که از « نقش مهمِ بخش کشاورزی در اقتصادِ کشورهای عضو و ...» ياد میکند، اندکی با آموزهي پيشگفته در تضاد قرار میگيرد.
تازهترين بررسيهای جهانی نشان ميدهد، فشارهای انسانی منتج به بيابانزايي، در هيچيک از مناطق جهان، همتايي نظير قلمرو کشورهای عضو اکو ندارد. به بيانی ديگر، يکی از بحرانیترين سكونتگاههاي كرهي زمين از نظر گسترش و غلظت جريانهای کاهندهي کارايی سرزمين، فلات ايران و کشورهای همجوار است.
نکتهي قابل تأملِ ديگر آن است که در ميان کشورهای عضو اکو، ايران يکی از حساسترين و شکنندهترين شرايط را داراست. حال چنانچه به اين موارد، تنگناهای طبيعی کشور را نيز بيافزاييم، آنگاه موقعيت دشوار و شتابِ درجهي آسيبپذيری آن بهتر درک میشود. اگر از ميزان ناچيزِ متوسط ريزشهاي آسمانی در ايران بگذريم (کمتر از يکسوم ميانگين جهانی)، اگر از فزونی دستکم 6 درصدی حجم تبخير و تعرق واقعی کشور به نسبت متوسط جهانی صرفنظر کنيم و اگر پراکنش نامتوازنِ مکانی و زمانی منابع آبی را نيز ناديده بيانگاريم؛ از تغييرات چشمگيرِ حجم منابع آبهاي سطحي و زيرزميني كشور در طول سالهاي مختلف، نمیتوانيم بگذريم و نميبايست از دخالت اين محدودِيت در برنامههای توسعهي کشور جلوگيری کرد. مثلاً در يك بررسي 15 ساله (79-1365)، حجم سالانهي منابع آبهاي سطحي كشور از 9/42 ميليارد متر مکعب (م م م) در سال آبي 79-1378 تا 6/164 (م م م) در سال آبي 72-1371 متغير بوده است. اين ميزان تغيير – حدود 122 (م م م) – يعنی بيش از 3/1 برابرِ ميانگينِ 34 سالهي حجم منابع آبهای سطحی کشور، نشان از تغييرپذيري شديدِ اين منابع از سالي به سال ديگر داشته و درنتيجه، بيانگر دشواري برنامهريزي در چنين شرايطي است. در اين ميان، وضعيت پارهای از حوضههاي آبخيز اصلی کشور چنان غير قابل پيشبيني بوده كه ضريب تغييراتِ حجم منابع آبهای سطحی آن از مرز 1/53 درصد نيز گذر کرده است.
مطابق نقشهي سازمان (NRCS (Natural Resources Conservation Service كه ايالات متحدهي آمريکا در سال 2002 ارايه داده و در اکتبر ۲۰۰۵ نیز مجدداْ اطلاعات آن را به روز کرده است، وخامتِ بيابانزايی در مناطقی که با رنگ قرمزتر مشخص شدهاند، شديدتر است. موقعيت منطقهي اکو ، در اين ميان کاملاً متمايز و هشداردهنده است.
ادامه دارد
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.