حجازی هم رفت ...

شايد آنها كه در چهارمين روز از اسفندماه 1384، در تالار همايشهاي دانشكدهي منابع طبيعي كرج حضور داشتند، هنوز خاطرهي آخرين طنازي و کاریکلماتورهای استاد را در هنگام دريافت جايزه و قدرداني از ايشان به پاس يك عمر حضور مستمر در عرصهي آموزش و پژوهش فرزندان اين ديار در حوزهي دانش منابع طبيعي، به ياد بياورند ... براي آنها كه از خاطر بردهاند، يكبار ديگر گزارش آخرين روز همايش ملّي آيندهي جنگلهاي ايران را منتشر ميكنم تا در نخستين روزهاي پرواز ابدي استاد به سوي ديار باقي، ياد و نامش را بيش از پيش، گرامي داريم:
در هنگام قدردانی از دکتر رضا حجازی (متولد 1301 هجري شمسي) یکی از پیشکسوتان علوم جنگل و چوب، ایشان كه به دشواري و با كمك ديگران به پشت تريبون هدايت شدند، از آقای دکتر کریمی گله کردند که چرا گفتهاند: «حجازی معلم سه نسل از دانشجویان این دانشکده است!» چرا که اگر این خبر به گوش عیال محترم برسد، ممکن است فردا راهی دفترخانه شویم! گفتنی آنکه استاد حجازي كه از سال 1349 با تقاضاي شخصي به افتخار بازنشستگي نايل آمدهاند، قلم توانايي نیز در حوزهي طنز دارند. وي در همان دوران جواني كتابي با عنوان «درد دل دانشجو» منتشر كرد كه در مقدمهي آن از قول استاد ميخوانيم: « من هم سالها اين رنج را با تمام وجود حس كرده و بارها بين خريد يك كتاب و يا چند سيخ كباب مردد بودهام و امروز به خاطر همدردي ميخواهم تو را از اين دو دلي رها سازم!»
درود بر روح طناز و بزرگ آن استاد فرهیخته ... نامش جاودان باد ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.