روستا محور توسعه
هرمز مميزي ؛ كارشناس ارشد مديريت است ... انديشههاي او در مورد بنيانيترين دشواري در سكونتگاههاي روستايي كشور، سخت شنيدني و قابل تأمل است. هر چند برخي از پندارهاي ايشان، با باورهاي نگارنده منطبق نيست، امّا براي امكان تعامل بيشتر و تنوير افكار عمومي، تمامي ديدگاه نامبرده – با اندكي جرح و اصلاح – آورده شده است. از او به خاطر در اختيار قرار دادن اين دستنوشتهي ارزشمند، سپاسگزارم.
عمدهترين مشكل روستاهاي ايران، كشاورزي به قصد امرار معاش است. كشاورزان به صورت خانوادگي بر روي زمينهاي كوچك و به نيت امرار معاش خانواده از نيروي كار و بازوي اعضاي خود - با استفاده از ابزارها و شيوههاي ابتدايي - بهره ميجويند و از محدوديتهايي چون آيش زمين، خشكسالي، آفات، تغييرات ناگهاني درجهي حرارت و نبود پسانداز و بيمه نيز رنج ميبرند. در نتيجه نيروي تازه نفس و جوان روستا بدون هيچ برنامهي مشخص و يا داشتن مهارت فقط براي رهايي از فقر و استيصال دست به مهاجرت ميزند و در شهرها نيز جز كارگري ساده يا گدايي و احياناً دزدي! قادر به كار و فعاليت مؤثر ديگري نيست.
آشكار است شهرها نيز كه خود مشكلات به مراتب فراوانتر و پيچيدهتري دارند، از اين پديدهي مهاجرت ناخواسته نيز دچار رنجي مضاعف شده و روند منطقي توسعه در تمامي كشور با مخاطره و چالشي جدي روبرو ميشود.
به گمان هرمز مميزي، براي رفع اين مشكل چارهاي نيست جز آنكه اولويت نخست را به توسعهي درخور و خردمندانهي روستا دهيم؛ هدفي كه ظاهراً جايش در برنامهريزيهاي توسعهي كشور خالي است. ايران در منطقهي خشكي از جهان قرار گرفته و كمبود آب مانع اصلي توسعه در بخش كشاورزي است. مناطق شمال، شمال غربي و غرب كشور كه معمولاً از ريزشهاي آسماني نسبتاً مطلوبي برخوردارند هم، متأسفانه به لحاظ محدوديت عرصههاي دشتي از لحاظ توسعهي اراضي زير كشت، كاملاً در مضيقهاند. بنابراين تنها راه باقيمانده، استفادهي هر چه بيشتر از اراضي خشك و كويري است.
البته جاي اين پرسش از آقاي هرمز مميزي خالي است كه چرا ميپندارند، يگانه راه بهرهبرداري از سرمايههاي ناهمتاي كويري و بياباني وطن عزيزمان، همانا تغيير كاربري آنها، آن هم به ضرب و زور فناوري مدرن است؟ دريافتي كه در پستهاي پيشين همين تارنما به برخي از عقوبتهاي آن اشاره كردهام.
ايشان ادامه ميدهند: خوشبختانه امروز به اثبات رسيده كه با استفاده از مهندسي ژنتيك انواع گياهان قابليت آن را پيدا ميكنند تا در دشتها و كويرهاي خشك نيز پرورش يابند كه در اين صورت انشاالله كشور داراي منابع عظيمي از غذاي كافي و ارزان خواهد شد. در جهان امروز بذور تغيير يافته نظير ذرت و لوبياي سوياي توليد شده به روش مهندسي ژنتيك پيشرفت فراواني كرده و از آنزيمهاي اصلاح شده ژنتيكي، هم اكنون در محصولاتي نظير پنير، ماست و خمير مايه استفادهي فراواني ميبرند. اكنون جوامع به طور كلي و به شكل فزايندهاي حامي مهندسي ژنتيك ميشوند و بسياري از دانشمندان و رهبران مذهبي جهان مشوق آزمايشات ژنتيكي شدهاند. خوشبختانه طي 40 سال گذشته در حدود دو مليون هكتار از اراضي باير كشور زير كشت گياهاني نظير تاغ و گز رفته تا از سركشي كوير جلوگيري به عمل آيد و كارشناسان معتقدند مؤثرترين راه حل دراز مدت براي مقابله با بيابانزايي نه فقط معكوس كردن روند تخريب زمين، بلكه بهرهگيري از تمام استعدادهاي نهفته در مناطق بياباني است.
تا زماني كه سامانهي كشاورزي (كشاورزمحوري) با بازده كاري پايين، به سامانهي كشاورزي با بازده كاري بالا تبديل نشود، ميليونها نفر از جوانان فقير روستايي، دايماً با شرايط زندگي ناپايدارتري مواچه خواهند شد. ولي با آغاز كشاورزي صنعتي – تجاري كه معمولاً با سامانهي كشت نهالستان و يا توليد محصولات زراعي و پرورش حيوانات به طور همزمان آغاز ميشود، ميتوان به توليد كشاورزي انبوه دست پيدا كرد.
ارتقاء توسعهي روستايي، علاوه بر تسريع در ميزان رشد محصولات كشاورزي و دامداري و تنوع بخشيدن به آن، به افزايش تقاضاي محلي كشاورزان براي كالاهاي خاص نظير تراكتورها، ماشينها و ابزارهاي مدرن بستگي دارد. همگام با پيشرفت توسعهي كشاورزي از طريق تغييرات تكنولوژيك، به تدريج از نياز به نيروي كار روستايي كاسته شده و اين نيرو به سمت بخش شهري – صنعتي اقتصاد حركت ميكند و ناگفته پيداست كه اين حركت با هجوم خيل فقرا و گرسنگان روستا به سوي شهرها كاملاً متفاوت و دگرگونه است.