سندي انكارناپذير در تأييد تشديد بيابانزايي در دشت مسيلهي قم
همكاران من در مركز تحقيقات قم كه مسئوليت اجراي طرح ملي ارزيابي و تهيه نقشه بيابان زايي را در زيرحوضهي قمرود برعهده دارند - در حال تشریح مراحل پیشرفت پروژه . به ترتيب از راست به چپ: آقايان مهندس مقدم (منابع آب)، مهندس جاويدكيا (فرسايش)، مهندس ادناني (پوشش گياهي) و مهندس فتاحي (مجري استاني طرح)
سهشنبهي هفتهي گذشته – 21/6/1385 – به اتفاق همكاران مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان قم از نواحي جنوبي دشت ۱۰ هزار هکتاری مسيله[1] - دشتي كه روزگاري نه چندان دور[2] به سبب پوشش انبوه گياهي و تنوع حيات وحشش با عنوان شكارگاه سلطنتي خطاب ميشد – بازديد به عمل آمد. بازديدي كه در آن به وضوح يكي از آشكارترين روندهاي شتابناك بيابانزايي انساني را ميشد از نزديك و با چشم غير مسلح مشاهده كرد.
مناطق مورد بازديد عبارت بودند از: حوالي روستاي مشكآباد، قلعه سنگي، محمّدآباد و آبادي كاج تا هفت لول. مناطقي كه تا همين يك دو دههي پيش - همان طور كه در تصوير ماهوارهاي تي ام مربوط به سال 1985(1364) مشخص است - از پوشش گياهي انبوهي با غلبهي Aleropus برخوردار بودند؛ اما بعد از افتتاح سد 15 خرداد[3] در سال 1373 و آبگيري مخزن سد – آن هم به رغم مخالفت جدي بدنهي كارشناسي وزارت نيرو در آن زمان - امروز ديگر به دشواري بتوان حتا آثاري اندك از بقاياي آن پوشش انبوه و تنوع زيستي منحصر به فرد را ملاحظه كرد.
همان مكان ... 17 سال بعد! كاهش پوشش گياهي به وضوح نمايان است.
به نحوي كه هماكنون نيز به طور متوسط سالي يك متر از ارتفاع سفرهي آب زيرزميني در منطقه كاسته ميشود. در حقيقت، آنچه که از افتتاح این سد باقیمانده، جز ایجاد یک گردشگاه تفریحی رایگان برای اهالی دلیجان و پرآب شدن چاههای پایین دست به واسطهي نفوذ بیش از حد آب در بازوی چپ سد، نبوده است و مردم شهر قم كماكان مجبورند آب آشاميدني خود را به صورت گالني خريداري كنند!
سد پانزده خرداد - فروردین ۱۳۸۵
اينك نيز براي جبران مافات، دولتمردان تصميم گرفتهاند تا طرح انتقال آب از سرشاخههاي رودخانهي دز به قم را در دستور كار قرار دهند. طرحی بسيار گرانقيمت که صرف نظر از مخالفت گروههاي طرفدار محيط زيست در استانهاي متأثر از رودخانهي دز، برآورد هزینهي اولیهي آن در حدود 3500 ميليارد ريال بوده، اما اکنون پس از سپری شدن چندین سال از آغاز طرح و پیشرفت تنها 25 درصد از اجرای کل پروژه، برای تأمین هزینههای آتی آن، رقمی در حدود 4 هزارمیلیار ریال اعتبار درخواست شده است! که طی مصوبهي سفر استاني آقاي احمدي نژاد به قم، مبلغ يك هزار میلیارد ریال از آن در بودجهي سال جاري دارای ردیف شد.
فرازناي كلام آنكه سرنوشت شومي كه بر دشت مسيله و زيستمندان بيگناه و ارزشمندش تحميل كردهايم، شبيه همان بلايي است كه تقريباً در همان دورهي زماني 20 ساله بر سر درياچههاي سهگانهي هامون آمده – كه پيشتر گزارش و عكسهاي مرتبط با آن را خوانده و ديدهايد – با اين تفاوت كه اگر در سيستان ميتوانستيم بخشي از گناه را به گردن افغانهاي همسايه و نامهرباني آسمان بياندازيم؛ اينجا ديگر آن بهانه نيز از دست ما خارج شده و مدیران عالی رتبه و نمايندگان منطقه به دست خويش و با بهرهگيري از نفوذي كه داشتهاند، كار را به چنان بيساماني رساندهاند كه نهتنها كيفيت آب شرب لولهكشيشان بهبود نيافت، بلكه بخش بزرگي از زمينهاي كشاورزي بسيار مرغوبشان را نيز در اثر اُفت حاصلخيزي، شورشدن و ديگر فرآيندهاي كاهندهي كارايي سرزمين از دست داده و از توان پذيرش ظرفيت دامي منطقه نيز به شدت كاسته شد. به نحوي كه حسينآباد «ميش مستها» تبديل به «موشمستها» شد و اينك شهرداري قم چارهاي ندارد جز آنكه سالانه دهها تن ماسه از سطح خيابانهاي شهر جمعآوري كند؛ اتفاقي كه در زابل هم افتاده و ميافتد و لابد اينبار نوبت پايتخت است!!
و اين همه تنها به آن دليل ساده رخ داد كه پيشتر از قول مهاتما گاندي گفته بودم!
راست آن است سرزميني كه سكونتگاه قم بر بستر آن شكل گرفته، به نظر نميرسد استعداد پذيرش چنين فشار انساني شتابان و پرتراكمي را – آن هم در اين فاصلهي كوتاه زماني - داشته و تزريق امكانات سازهاي در زير پرچم استان كردن اين شهرستان، تنها ارمغاني كه به بار آورده، برهم زدن امنيت بومشناختي (اكولوژيك)، رواني و فيزيكي منطقه بوده است؛ رخدادي كه نشانهي آشكار بيابانزايي، آن هم در مهيبترين شكل آن است. بنابراين، نخستين و اصوليترين سياست خردمندانه در منطقه بايد ممانعت از گسترش بيش از پيش شهر - چه از لحاظ فيزيكي و چه از منظر نفوس انساني و مهاجرپذيري آن – باشد.
چند تصوير ديگر از منطقه:
۱- پل دلاك - محل اتصال دو رودخانهي قره چاي و قم رود به يكديگر
۲- آقاي مهندس ادناني در حال نشان دادن ريشههاي خشك شده گياه Aleropus
جا دارد در اینجا از همکاری صمیمانه ی ایشان و دیگر همکاران مرکز به ویژه آقای مهندس فتاحی نیز قدردانی کنم.
۳- همان!
۴- منظري ديگر از محل تلاقي دو رودخانهي قمرود و قرهچاي
[1] حوضهي آبخيز مسيله يا قمرود مانند يک چهار ضلعي در جهت شمالغربي به جنوبشرقي قرار گرفته است که گودترين آن در ناحيهي جنوب شرقي درياي نمک يا درياي مسيله قرار دارد. در شمال غربي حوزه، بلنديهاي آتشفشاني ساوه و زرند و در جنوبغربي آن بلنديهاي ساوه، قم و کاشان قرار دارد. در شمال شرقي آن نيز بلنديهاي رودشور و دوازده امام و سياه کوه واقع شده و جنوبشرقي آن بريدهتر بوده و شامل بلنديهاي مرنجاب، سفيدآب، طلحه و ملکآباد است.
[2] حدود 50 سال پيش، دشت مسيله دارای يکی ازبهترين مراتع استپی و دشتی محسوب ميشده است؛ به نحوي كه به مناسبترين محل براي چرای اسبهای دولتی و سلطنتي در آن زمان بدل شده بود. افزون بر آن، رمههای بزرگ گوسفند و شتر در دشت مذکور به چرا ميپرداختند. از نظر زيستگاهی هم دشت مسيله از قديمالايام زيستگاه آهو و جبير و گورخر آسيايی و ايرانی بوده است؛ اما درحال حاضر به دليل شکار بیرويه و از بين رفتن زيستگاهها ناشي از نقصان فاحش ورودي آب به دشت، تعداد اينگونه حيوانات بسيار کم و نادر شده است.
[3] سد پانزده خرداد در 210 كيلومتري از استان تهران در نزديكي قريه عباس آباد در فاصله 80 كيلومتري جنوب قم و 12 كيلومتري شمال شهرستان دليجان بر روي رودخانه قمرود قرار دارد. سد از نوع خاكي غيرهمگن با هستهي رسي با بيشينهي ارتفاع از كف رودخانه 30/54 متر است. تراز تاج سد 80/1448 متر از سطح دريا و بيشينهي تراز مخزن، تراز عادي آب مخزن و كمينهي تراز بهره برداري به ترتيب برابر 35/1446، 5/1440 و 1420 متر از سطح دريا است. كل حجم خاكبرداري پي سد 450 هزار متر مكعب است. اين سد داراي دو بازوي خاكي هم تراز با تاج اصلي سد و ارتفاع كلي 28 متر و عرض تاج 6 متر است. دست آخر اينكه حجم خاكبرداري و خاكريزي دو بازوي خاكي آن به ترتيب 380 هزار و 500 هزار متر مكعب بوده است. به هر حال، آنچه كه آشكار است، غير مفيد بودن اغلب سدهاي احداث شده در ايران و جهان است كه تاكنون بسياري از گروههاي مستقل كارشناسي بر آن تأكيد داشتهاند. قصهي سد پانزده خرداد نيز، يگانه قصه از اين نوع نبوده و ميتوان به مثالهاي ديگري از جمله سد ميناب، سد لار، سد مدنی تبریز ، سد اكباتان همدان، سد ساوه، سد سيوند و ... اشاره كرد.