به رغم کسب توفيقات و تحوّلات مثبت رخ داده در نگرش زيست‌محيطي اغلب مردم و دولتمردان جهان، شوربختانه بايد اعتراف كرد اقتصاد­محوری یا محیط­زیست­محوری، در بسياری از کشورهای جنوب، هنوز چالشی بزرگ در بين سیاست­مداران و برنامه­ریزان محسوب می­شود[1]، چرا که تحقق محوریت محیط­زیست در فرایند سیاستگزاری، علاوه بر سرمایه، دانش و تجربه‌ي کافی، نیاز به ظرفيت­سازی فرهنگی و نيز منابع اطلاعاتی قوی و بهنگام دارد که در شرایط کنونی امکان دسترسی به آنها برای بسیاری از ممالک جنوب که از قضا اغلب آنها در شمار بزرگترین صاحبان منابع طبیعی تجدید­پذیر در سطح جهان محسوب می­شوند، به آسانی ميسر نيست[2]. واقعيتي كه تحركات اخير چندين نماينده مجلس شوراي اسلامي در خراسان و سكوت معني‌دار محافل زيست‌محيطي نزديك به دولت، شاهدي بر حضور قدرتمندانه اين رويكرد در عالي‌ترين سطح مديريت جامعه‌ي امروز ايران دارد.

این در حالی است که امروزه در بيشترِ کشورهای شمال، با تکيه بر نظريه­ای موسوم به: «نظريه وحدت‌طلبانه‌ي ارتباط به مثابه بوم­شناسی[3]»، بحث بر سر دستیابی به نوع پيشرفته­ای از اقتصاد زیست­محیطی، موسوم به اقتصاد بوم­شناختی در جریان است؛ اقتصادی که شايد بتوان پايه­های شکل­گيری و پيدايش آن را تا اواسط سده‌ي هفدهم ميلادی، يعنی زمان آغاز نخستين جدالها و مناقشات کلامی نخبگانی همچون ولتر، روسو[4]، اولباک، اسپينوزا و اِوِلين[5] بر سر نشانزدهای زيان­آورِ فعاليت‌های اقتصادی بر محيط­زيست، به عقب برد ؛ مباحثی که فرزانگانِ ديگری چون رابرت هوک، چارلز داروين، ژان باتيست دولامارک، آلفرد راسل والاس و سرانجام ارنست هينريش هگل بنيانگذار دانش بوم­شناسی در سده­های بعدی آن را دنبال کرده و قوام بخشيدند تا اينکه در اوايل دهه‌ي 1920 آرتور پيگو، اقتصاددان شهير انگليسي، پيشنهاد استفاده از «ماليات سبز» را مطرح كرد؛ مالياتى که از نظريه‌ي «توجّه به آلودگی به مثابه يک هزينه‌ي خارجی[6]» ريشه گرفته و اندازه‌ي آن برابرِ تفاوت ميان منفعت نهايى خصوصى آلوده‌كننده و منفعت نهايى اجتماعى بود. در حقيقت اصلی­ترين توصيه‌ي راهبردی پيگو هنوز هم معتبر است: يك نرخ ماليات زيست‌محيطى مؤثر ، بايد به طور مستقيم بر انتشار وضع شود و نرخ ماليات بايد در هر واحد نشر يكسان باشد. وجود چنين ماليات زيست‌محيطى يكساني، بدين معناست كه صاحبان صنايع آلوده­کننده بايد تا جايى نشر آلودگی را كاهش دهند كه هزينه‌ي نهايى كاهش يك واحد آلودگى اضافه ، با نرخ ماليات برابر باشد.



[1] اسکار کورِر (Oskar Kurer) براين گمان است که بخشی از دلايل تداوم و ايستايي اين چالش ريشه در نوعی کلاينتليسم (Clientalism) سياسي (که از مشخصه­های بارز آن جناح­گرايي، باندبازی و فساد اداری است) بويژه در کشورهای جهان سوّم دارد.

[2] کوششهايي نظير نوشتار حاضر، می­تواند برای اين بستر­سازی و تغيير نگرش خوراک مناسبی تهيه کند.

[3] Unitary theory of communication as ecology"": اين نظريه در پی اثبات يا توضيح مجموعه پيوندهايي است که ميان انسان و ديگر ابعاد زندگی او در حوزه‌ي اقتصاد ، اجتماع ، سياست و فناوری با محيط­زيست وجود دارد و نخستين بار توسط ويلين در سال 1990 مطرح شده است.

[4] ژان ژاک روسو، جامعه­شناس مشهور فرانسوی، سردمدارِ نهضت بازگشت به طبيعت در قرون 17 و 18 ميلادی بود.

[5] J. Evelyn

[6] هزينه­ای که توسط فرد يا افرادی بر گروهی ديگر بدون پرداختن تاوان و خسارت تحميل شود.