اگر چه ممکن است، طبيعت توان تصفيه­پذيری مجدد داشته باشد، امّا ضرورت­ها و مصلحت­های علمي و فني ايجاب می­کند در برنامه­ريزی زيست­محيطی برای دستيابی به يک زيست پايدار، به نحوی بايسته محدوديت­های طبيعی سرزمين در احياءِ خويش مدنظر قرار گرفته و تمهيدی کارساز برای اندازه­گيری فشارهای وارد بر محيط­های طبيعی (DSR)[1] انديشيده شود؛ دريافتی که برگر [2] هم بر آن مهر تأييد زده است[3].

چنين است که رويکرد نوين جهان متمدّن را بايد حرکت از «محيط­ زيستی اقتصادی» به سوی «اقتصادی زيست­محيطی» دانست؛ رويکردی که لزومِ تقويت و حمايت از نگاهی همه­جانبه­نگر[4] را به وسيله‌ي همياری و تعامل ميان­رشته­ای بين متخصصين منابع­طبيعی و محيط­زيست با کارشناسان و نخبگانِ حوزه‌ي اقتصادی و دولتمردانِ حوزه‌ي سياست بيش از پيش مورد تأکيد قرار داده و از جمله‌ي ضروری­ترين لوازم تضمين توسعه‌ي پايدار برمی­شمرد (تيزدل، 2001). به ديگر سخن، امروزه تنها هنگامی می­توان از مزيت­های اقتصادی سرزمين ياد کرد که آن مزيت­ها از غربالِ ارزش­های زيست­محيطی گذر کرده باشند و ارزش افزوده‌ي حاصل از فعاليت­ها و برنامه­های اقتصادی به کاهش اندوخته­های طبيعی و تشديد دامنه‌ي آسيب­پذيری آنها منجر نشود.



[1] Driving force – State – Response (منظور جريان­های پيش­برنده­ای است که در نتيجه‌ي فعاليت­های انسانی ايجاد می­شوند).

[2]   A.R. Berger

[3]  برگر (1999) می­گويد: «درست است که هر نوع فشاری که بر محيط­زيست وارد می­شود، ممکن است از تبعاتی منفی و بازدارنده برای پويايي و پايداری بوم­سازگان­ها برخوردار باشد، امّا اين حقيقت نبايد باعث شود تا ما چشمانمان را در برابر واقعيت کتمان­ناپذيرِ ديگری بربنديم؛ واقعيتی که نشان می­دهد در برخی موارد، فشارهای طبيعی و حتّی پاره­ای از فشارهای انسانی (اگر بيش از اندازه نباشند) باعث احيای بوم­سازگان­ها و تقويت توان تجديد­پذيری آنها هم می­شوند.» طغيان رودخانه­ها، سبب از ميان رفتنِ اراضی زراعی و خسارت‌های هنگفت به محصولات کشاورزی می­شود؛ امّا در عين حال، می­تواند منبع اصلی تأمين مواد غذايي تازه برای اين زمين‌ها باشد و حاصلخيزی خاک را افزايش دهد. آتش­سوزی جنگل‌ها هم به رغم تخريبی که بر درختان، گياهان و جانداران تحميل می­کند، برای احيای جنگل‌ها امری ضروری محسوب می­شود. از ديگر سو، حتّی اگر فشارهای انسانی و طبيعی از هم قابل تفکيک هم باشند، باز هم نمی­توان بر  اين نگرانی فائق آمد که آيا عکس­العمل نشان دادن به هر فشار ناخواسته­ای (منبع آن هر چه که می­خواهد باشد)، ممکن است سبب وارد ساختنِ فشار بر بخش ديگری از بوم­سازگان گردد يا خير؟ يكي از بنياني‌ترين و در عين‌حال مشهورترين اصول در حوزه‌ي محيط‌زيست، قانوني است كه از آن با عنوان: «تأثير پروانه»، ياد مي‌كنند؛  اصلي كه مضمونش چنين است: «جهاني كه در آن زيست مي‌كنيم، چنان كوچك و به هم وابسته است كه اگر يك پروانه، بال‌هاي خود را در جنگل‌هاي آمازون به هم زند، ممكن است طوفان مهيبي در آن سوي كره‌ي زمين رخ دهدCross)، 2001)   بر پايه‌ي چنين دريافت‌هايي است که بايد اعتراف کرد دانش کنونی ما در شناخت و تفکيک عوامل و اثرات در سامانه­های چند­ترکيبی و تودرتوی طبيعی تا چه اندازه حقير می­نمايد. 

[4] Multy disciplinary