سفر به «مصر» سرزميني كه گذر زمان در آن اهمیتی ندارد!

و سرانجام بياباننامهي محمّد درويش در هيجدهمين گام به «مصر» رسيد!
باور كنيد حتا براي آناني كه از نزديك با سرزمين مشهور فراعنه آشنا بوده و اهرام ثلاثهي آن را هم ديدهاند، تماشاي همتاي ايرانياش و گام نهادن در جبروت اهورايياش تجربهاي متفاوت و ناهمتا محسوب ميشود ... بيدليل نيست كه كارگردان مؤلف سينماي ايران، بعد از يازدهبار دوبارهنويسي فيلمنامه و بازديد از اغلب مناطق بياباني و كويري كشور، سرانجام «مصر» را گرانيگاه اثر تأملبرانگيزش «خيلي دور، خيلي نزديك» قرار داد. واحهاي در 40 كيلومتري شرق جندق كه حضور جهانگردان خارجي در آن، يكي از شيرينترين خاطرات 40 خانوار ساكن در آن است!
و اينك اين شما و اين هم روايت صاحب اين قلم از حضور چندين ساعتهي خود و گروهش در مصر ... بعدازظهر هشتمين روز از ارديبهشت ماه 1385 ...
ميگويند: كوير ممكن است خيلي دور به زندگي و حيات باشد، امّا بيگمان خيلي نزديك به آسمان است[1]؛ نزديكتر از هر كجايي كه گمانبري!
و ميگويم: براي لمس اين دانستگي دلپذير ، شايد هيج كجا چون مصر نباشد. دهكدهاي جداافتاده از جادهي اصلي كه بيشتر به آوردگاهي ميماند كه در آن درختان كهن و راستقامت نخل به همراه سازههاي خشتي و بادگيرهاي آفتاب خوردهاش[2]، مدتهاست مشغول زورآزمايي با تپههاي لغزان شن هستند. آبادبومي در نزديكترين فاصله با ميانهي ساحل جنوبي كوير نمك كه در نخستين برخورد با معماري خاص شهر و اندك آدمهاي آن[3] – كه به نظر نميرسد، آنها هم چون جندقيان، هيچكدام عجلهاي براي رسيدن به مقصد داشته باشند! – ميپنداري شايد اينجا مدتهاست كه از زمان جا مانده است ... و با خود ميگويي: چرا نام اين واحهي خوش و خط و خال را مصر نهادهاند؟ مصري كه به قول دكتر علي صباغيان، ميتوان بدون ويزا به آن مسافرت كرد و چي از اين بهتر؟!
مشاهدهي اين تابلو كه خبر ميدهد تنها 5 كيلومتر تا مصر باقي مانده، بيشتر از آنكه يك خبر جادهاي مرسوم براي من و همسفرانم تلقي شود، رخدادي خاطرهانگيز است كه واميداردمان در كنارش عكسي به يادگار بگيريم! و اين شايد از معدود تابلوهاي جادهاي باشد كه ميدانم بسياري از مسافران و گردشگران رسيده به اين نقطه، نتوانستهاند به سادگي از كنارش عبور كرده و عكسي به يادگار نگيرند؛ همان طور كه آرش شريفي عزيز هم چنين كرد و هنوز هم به رغم گذشت سالها و كيلومترها فاصله از وطن، يادش را و نامش را در خاطرهاش زنده نگه داشته است؛ تابلويي كه باور ندارم براي من هم تصويرش به راحتي قابل زدودن از ذهن باشد. به هر حال، پس از از دل كندن از آن تابلوي ساده، امّا اسراآميز و جذاب، و گذشتن از بين ماسههاي مواجي كه توسط تثبيتگران شن سازمان جنگلها و مراتع، اينك هيبتي سبز و نسبتاً ثابت يافته بودند، به «مصر» رسيديم ...
علی کریمی در حال صعود از یک تپه شنی
آبادبومي كه به رغم سكوت مطلق منطقه و صبوري مردمانش، مشاهدهي ايستگاه مخابراتي نسبتاً بزرگ و تجهيزات ماهوارهاي مجهز آبادي، به همراه شنيده شدن پيوستهي نهيب صداي ژنراتور ديزلي[4]، بلافاصله زنهارمان داد كه نه! زمان و مكان را درست آمدهايم! بخصوص وقتي در نخلستانهاي زيبا و كشتزارهاي عطرآگين زعفران و گندم اميرآباد[5] خانوادههايي را ميبيني كه از كيلومترها دورتر با اتومبيلهاي مجهزشان آمدهاند تا دمي را در كنار آب گواراي اميرآباد و بوي باغ ايراني آن بياسايند ...
باور كنيد حتا براي آناني كه از نزديك با سرزمين مشهور فراعنه آشنا بوده و اهرام ثلاثهي آن را هم ديدهاند، تماشاي مصر ايراني و گام نهادن در جبروت اهورايياش تجربهاي متفاوت و ناهمتا محسوب ميشود ... بيدليل نيست كه كارگردان مؤلف سينماي ايران، بعد از يازدهبار دوبارهنويسي فيلمنامه و بازديد از اغلب مناطق بياباني و كويري كشور، سرانجام مصر را گرانيگاه اثر تأملبرانگيزش «خيلي دور، خيلي نزديك» قرار داد و خيليهاي ديگر هم، سفر به مصر را بهانهاي براي پزدادن و كف كردن مخاطبشان برشمردند! واحهاي در 40 كيلومتري شرق جندق كه حضور جهانگردان خارجي در آن، يكي از شيرينترين خاطرات 40 خانوار ساكن در آن است!
اينجا مصر است ؛ واحهاي در 48 کیلومتری شرق جندق و در 35 کیلومتری شمال شهرستان خور از توابع استان اصفهان كه در موقعیت جغرافیایی 04/34 عرض شمالی و 47/54 طول شرقی قرار داشته و ساكنان اندك، امّا سختكوشش با كشاورزي و دامداري (پرورش شتر) روزگار ميگذرانند. گفتني آنكه افزون بر اميرآباد، نخلستانهاي زيباي فرحزاد در شمال مصر كه به محاصرهي شنهاي روان درآمدهاند و نيز وجود پوششي متراكم از نيهايي به طول 4 متر در جوار چشمهاي كه حدود 6 كيلومتر با خاور مصر فاصله دارد، بر جذابيتهايي ديداري اين سكونتگاه افزوده است؛ سكونتگاهي كه وجه تسميهي آن شايد وجود اشكال شني مواج و لغزان در اطرافش باشد؛ اشكالي كه گاه مناظري زيباتر و بكرتر از سرزمين اهرام ثلاثه ميآفرينند.
شايان توجه آنكه در مورد منشأ اين ناهمواريهاي ماسهاي ناهمتا و زمان شروع تشكيل آنها، بسياري از پژوهشگران آن را به اوايل پليوستوسن پيوند ميدهند. مطالعات انجام شده نشان ميدهد كه مؤلفههاي آب و هوايي پليوستوسن نسبت به زمان حاضر از تغييرات شديدتري برخوردار بوده است. در اين دوره، دماي كمتر هوا نسبت به زمان حاضر و دورههاي كوتاه امّا شديد بارندگي، سبب تخريب سنگها و حمل ذرات آواري به داخل درهها و چالههاي پست گرديد. در اواخر پليوستوسن (وورم) افزايش دما بخصوص در تابستان، باعث خشكيدن درياچههاي كم عمق شد. همچنين مقايسهي شواهد چينهشناسي و دادههاي تاريخي (عبور لشكر اسكندر كبير از جنوب بيابان لوت)، شروع تاريخ زمينشناسي اخير ايران را همزمان با اقليم خشك ترشياري تأييد ميكند (Krinsley، 1970).
برفراز تپههاي ماسهاي فعال (شمال مصر)
[1] اشاره به فيلم سينمايي «خيلي دور، خيلي نزديك» - اثر تأملبرانگيز ميركريمي - كه يكي از لوكيشنهاي اصلي آن، روستاي مصر بود. در اين فيلم ميبينيم كه چگونه گوركنى قبر مىكند، دو جوان روستايى به خانهي بخت مىروند و پسر بچهاى در روستاى كويرى «نيشابور» در جنوب «خور» بر اثر فروكش چاهى كه بر آن كار مىكرده است، زخمى مىشود. ميركريمى سعى كرده با نگاهى گذرا به زندگى مردمان كوير، ما را به درون زندگى مردمان اين خطه از ايران ببرد و اتفاقات روزمرهاى كه هر روزه در شهرهاى محل سكونتمان شاهد آن هستيم را در روستاهاى كويرى نشان بدهد. به قول منتقد روزنامهي شرق: «خيلى دور، خيلى نزديك» تصوير جديدى از طبيعت بكر ايران را به تماشاگران نشان مىدهد تا زيبايىهاى كشف نشدهي كوير را كه بخش بزرگى از كشورمان را فراگرفته است، بهتر بشناسند.
[2] مصر نيز چون جندق برخوردار از هويتي اصيل و متناسب با كوير است؛ هويتي كه بيشترين هارموني را با نبض بيابان دارد و خوشبختانه هنوز مورد هجمهي معماری بیهویت امروز شهرهای ما قرار نگرفته است. بخصوص كه بر سينهي ديوارهاي خشتي و تميز روستا هيچ نشاني از تراكتها، پوسترها و شعارهاي رنگارنگ تبليغاتي نميبيني.
[3] شمار اهالي روستا را 170 نفر تخمين ميزنند كه البته در گذشته اين رقم بيشتر بوده، امّا سيل بزرگي كه چند سال پيش رخ داد و سبب ويراني نيمي از دهكده را فراهم آورد، سبب شده تا روند مهاجرفرستي روستا با شتابي قابل تأمل افزايش يابد.
[4] اين موتورخانه وظيفهي تأمين برق روستا را از 5/4 صبح تا 10 شب دارد ... حيف شد! مصريها برنامهي 90، يعني پربينندهترين برنامهي سيما در دههي اخير را تاكنون نديده و نميتوانند ببينند!! البته بابت سريال نرگس نگراني نداشتند! چون بازپخشش را ميتوانستند ببينند!!
[5] واقع در 2 كيلومتري غرب مصر.