نامش عليرضا نظريان است!
دوست گرامي جناب آقاي مهندس درويش
باسلام، ضمن آرزوي سلامتي براي شما و خانواده گرامي در رابطه با محيطبانان خصوصاً محيطبان رضايي و ... از استان چهارمحال و بختياري، لازم دانستم مطالبي را به عرض برسانم. انشاءا... با قضاوتي درست و منطقي حمايت اساسي و منطقيتري را از محيطبانان زحمتكش داشته باشيم. من هم چون شما اعتقاد دارم محيطبانان در خاكريز اول جبهه سبز حافظان محيط زيست قرار دارند و اولين كساني هستند كه طعم سرد سلاحهاي سرد، و گرمي گلولههاي سرخ سلاحهاي گرم و وجود ساچمه در بدن و شنيدن دهها فحش و ناسزا را تحمل ميكنند، آن هم در مقابل حقوقي كه ...؟؟؟
اين كه خطرهاي جاني براي اين عزيزان در حين خدمت وجود دارد، بحثي نيست. خصوصاً اين كه طرف مقابل آنان نه دشمن بعثي است و نه از مرزهاي كشور وارد شده است، بلكه ايراني است و هموطن كه بايد براي حفظ پايههاي زندگي همين هموطن، اين خطرات را به جان بخرد كه ميخرد. به همين خاطر انتظار ميرفت چنانچه قضاوت و جلب حمايت از اين حافظان وجود دارد، كمي از ژورنالي برخورد كردن با موضوع دوري ميجستيد و براي قضاوت بهتر، زحمت ساير همكاراني كه به نحوي در حمايت از اين عزيزان انجام دادهاند را نيز حداقل ميشنيديد و سپس اقدام به نگارش ميكرديد. اين را ميگويم نه به خاطر آن كه گفته باشم اقدامات كافي بوده است؛ نه، در مقابل فشارها و كار سخت شبانه روزي آنان قطرهاي در مقابل درياست. ليكن شما شاهد بوديد كه پاسگاه در دل كوه با آن امكانات برق، تلويزيون، بي سيم، آب گرمكن، تخت، موكت و قالي، حمام، آشپزخانه، پنجرههاي توري گرفته و پردههاي نصب شده در كنار وسايل شخصي كامل مورد نياز به نحوي است كه درشهر و روستا هستند خانههايي كه چنين امكاناتي را هم ندارند كه از طرف پشتيبانان آنان صورت گرفته است. از طرفي تلاش بدون وقفه مدير كل، نظارت و بازرسي، حراست، رئيس اداره و منطقه و در اختيار گذاشتن وسيلهي اياب و ذهاب و پيگيريهاي متعدد چيزي بوده كه شخصاً شاهد آن بودهام و اين جداي از هزينههايي است كه براي هر يك از اين عزيزان صورت گرفته و اسناد آن موجود است. پس انصاف نيست كه تلاش اين عزيزان نيز گفته نشود. به هر حال اين كه در راه حل مشكلات اين قشر از همكاران و رسيدگي به آن كم و كاستي و نارسايي وجود دارد را نيز منكر نميشوم؛ چرا كه اگر در بالاترين سطح اعتقادي در جهت كمك به اين قشر وجود دارد و اين اعتقاد تا به پايينترين سطح منتقل و اجرا نشود، طبيعي است كه مشكلاتي بوجود خواهد آمد؛ خصوصاً اين كه تعدادي از اين عزيزان نيز در قالب نيروهاي شركتي هستند كه محدوديتهايي نيز از نظر قانون در رسيدگي به كار آنان وجود دارد.
در هرحال جسارت و صراحت كلام بنده را خواهيد بخشيد و انتظار دارم در ادامه نوشتهتان اين را هم درج نموده تا ضمن تائيدي مجدد بر اين كه بايد به اين زحمتكشان بيشتر توجه شود، حداقل انگيزهي خدمت كساني كه خود را مؤظف خدمت رساني به آنان ميدانند را نيز حفظ كنيم.
با تشكر عليرضا نظريان