بنيانيترين انتظاري كه از پژوهش ميرود
از آنجا كه عامل اصلی در بروز و تشديد «بيابانزايي» فشارهاي انساني است، انتظار ميرود كه جهتگيري پژوهشي برنامهي اقدام ملّي هم به سمت كشف، معرفي و مهارِ مؤلفههاي بيابانزايي در حوزههاي گوناگون و چهرههاي متفاوت زندگي اجتماعي و نيز شناخت آستانهي آسيبپذيري اندوختههاي طبيعي در تمامي گسترهي پهناورِ كشور، مبتني بر مديريتي اغلب «غير سازهاي»، باشد. براي همين است كه امروز ديگر كسي از وجود 35 ميليون هكتار ناهمواريهاي ماسهاي و چالابهاي كويري به عنوان مهمترين عامل و نشانهي بيابانزايي در كشور ياد نميكند و آن را تهديدي بالقوه كه ميبايست به هر ترتيب آن را ريشهكن كرد، نميداند. در ايرانِ افق 1400 قلمرو فعاليتهاي مهارِ بيابانزايي به 50 ميليون هكتار اراضي بياباني يا حتّا 148 ميليون هكتار (7/89 درصد از مساحت كشور) از سرزمينهاي خشك نيز محدود نميشود؛ چرا كه فرايندهای بيابانزايي، قيد اقليمي برنميدارد و در هر زيستبومي كه استعدادِ سكونتگاهي داشته باشد مجال بروز می يابد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.