از آنجا كه عامل اصلی در بروز و تشديد «بيابان‌زايي»  فشارهاي انساني است، انتظار مي‌رود كه جهت‌گيري پژوهشي برنامه‌ي اقدام ملّي هم به سمت كشف، معرفي و مهارِ مؤلفه‌هاي بيابان‌زايي در حوزه‌هاي گوناگون و چهره‌هاي متفاوت زندگي اجتماعي و نيز شناخت آستانه‌ي آسيب‌پذيري اندوخته‌هاي طبيعي در تمامي گستره‌ي پهناورِ كشور، مبتني بر مديريتي اغلب «غير سازه‌اي»، باشد. براي همين است كه امروز ديگر كسي از وجود 35 ميليون هكتار ناهمواري‌هاي ماسه‌اي و چالاب‌هاي كويري به عنوان مهمترين عامل و نشانه‌ي بيابان‌زايي در كشور ياد نمي‌كند و آن را تهديدي بالقوه كه مي‌بايست به هر ترتيب آن را ريشه‌كن كرد، نمي‌داند. در ايرانِ  افق 1400 قلمرو فعاليت‌هاي مهارِ بيابان‌زايي به 50 ميليون هكتار اراضي بياباني يا حتّا 148 ميليون هكتار (7/89 درصد از مساحت كشور) از سرزمين‌هاي خشك نيز محدود نمي‌شود؛ چرا كه فرايندهای بيابان‌زايي، قيد اقليمي بر‌نمي‌دارد و در هر زيست‌بومي كه استعدادِ سكونتگاهي داشته باشد مجال بروز می يابد.