1- تعيين مؤلفه هاي مؤثر در بيابان‌زايي و تعيين سطوح فعاليت‌ها و برنامه‌هاي اجرايي براي مبارزه با بيابان‌زايي و كاهش آثار خشكي؛
2- تأسيس سامانه‌هاي هشدار سريع خشكسالي؛
3- افزايش آگاهي‌ها و رشد مقبوليت اجتماعي با محوريت استفاده از منابع؛
4- حفظ محيط زيست و اندوخته‌گاه‌هاي بوم‌شناختي؛
5-تثبيت تپه‌هاي ماسه‌اي روان در مناطق بحراني و تبديل اراضي شني و لم يزرع به اراضي توليدي؛
6- توسعه‌ي برنامه‌هاي آبياري پايدار؛
7- كشاورزي پايدار و مديريت صحيح پوشش گياهي طبيعي، آب و خاك توسط كشاورزان كه در نتيجه منجر به افزايش توليدات كشاورزي و سودآوري اين حرفه مي‌شود؛
8- تشويق مشاركت عمومي در برنامه‌ريزي و فعاليت‌هاي مقدماتي براي يافتن شكل كاربري و بهره‌برداري صحيح اراضي كه هر دو در طولاني مدت منجر به كاهش فقر و توقف تخريب سرزمين مي شود؛
9- كاهش مهاجرت به نواحي شهري از طريق توسعه اقتصادي اجتماعي جوامع روستايي و تاسيس يك الگوي معيشتي جايگزين كه تأمين‌كننده درآمد در نواحي مستعد به خشكي است.
بنابراين هدف نهايي اين برنامه را شايد بتوان ارتقاء، بهبود، يکپارچگي و سلامت بوم‌سازگان‌هاي طبيعي و حفظ پايداري و عملکرد آنها در اراضي تخريب شده دانست.
گفتني آنكه اين برنامه – كه امسال، دومين سال اجراي آن محسوب مي‌شود -  با توجه به تجارب و آخرين دستاوردهاي علمي و اجرايي و بر مبناي سند چشم‌انداز 20ساله و برنامه‌ي چهارم توسعه کشور تدوين يافت. در اين برنامه براي اجراي طرح‌ها در سطح ملّي به توسعه ظرفيت‌هاي ساختاري، فني، حقوقي، مديريتي و اجرايي و نيز بسيج جوامع محلي جهت کنترل پديده‌ي بيابان‌زايي تاکيد شده است .
      با توجه به اينكه آثار هر كدام از مؤلفه‌هاي بيابان‌زايي در زمان و مكان تغيير مي‌كند، ارزيابي ميزان بيابان‌زايي و نوع تخريب ناشي از اين عوامل اعم از فعاليت‌هاي انساني يا عوامل اقليمي بسيار مهم است. اين ارزيابي بايد با ملاحظات تنوّع زيستي و معيارهاي كمي متناسب با جنبه‌هاي فرهنگي و پيشينه شاخص‌هاي سنتي مورد توجه قرار گيرد. اجراي ارزيابي و ارزشيابي فعاليت‌ها و برنامه‌ها نيازمند اطلاعات اساسي منابع ، فعاليت‌هاي تحت پوشش و حساسيت‌هاي منابع است. ارزيابي بيابان‌زايي و فعاليت‌هاي مرتبط با آن، بر پايه‌ي شاخص‌ها و خصوصيات هر ناحيه است. يكي از مشكلات عمده در ارزيابي بيابان‌زايي، فقدان اطلاعات و داده‌هاي به هنگام و در دسترس است. چرا كه اغلب سامانه‌هاي سنتي - به دليل غير قابل انطباق بودن و كيفيت پايين - براي تحقيقات و ارزيابي‌هاي اقتصادي اجتماعي كاربردي نيستند.
     از اين رو، تأسيس يك بانك اطلاعات در كشور و برقراري سامانه‌‌هاي پيشرفته جمع‌آوري داده‌ها براي جمع‌آوري و تجزيه و تحليل داده‌ها ضروري است. به علاوه، شاخص‌ها و معيارهاي وابسته براي ارزشيابي و كنترل فعاليت‌ها و نتايج آنها و تغييرات اقليمي بايد تعيين شود. چنين است كه تأسيس نظام تحقيقاتي و ظرفيت‌سازي مناسب براي تعيين شاخص‌ها و معيارها را مي‌توان در شمار مهمترين اولويت‌هاي برنامه‌ي اقدام ملّي دانست.