مراحل ساخت سد سيوند - خبرگزاري ميراث فرهنگي    

    چرا در استاني كه ميزان برداشت از آب‌هاي زيرزميني‌اش، بيش از 2 ميليارد متر مكعب بيشتر از تغذيه‌ي طبيعي آن است، بايد شاهد كوبيدن پرشتاب‌تر بر طبل كشاورزي ناپايدار باشيم؟ استان فارس به تنهايي بار حدود يك‌سوّم از تراز منفي آبخوان كشور را بر دوش مي‌كشد. چرا؟!
    آيا ساخت سدهاي پرهزينه و كم‌بازده‌اي چون سيوند، مي‌تواند مناسب‌ترين گزينه براي مقابله با اين بحران كشنده باشد؟ اينجاست كه افشاگري علمي يك استاد صاحب‌نام دانشگاه شيراز در باره‌ي مديريت غم‌انگيز آب در استان فارس، به ويژه در حوزه كشاورزي، كاملاً تأمل‌برانگيز و سخت عبرت‌آموز مي‌نمايد؛ سخناني كه بهانه‌ي شكل‌گيري نوشتار مجازي پيش رو را فراهم آورده است:

 

آيا بهايي كه براي توليد گندم در فارس مي پردازيم، عاقلانه و اقتصادي است؟!!

     دكتر عليرضا سپاسخواه، يكي از اساتيد دانشكده كشاورزي دانشگاه شيراز، در گفتگويي كه بخش‌هايي از آن در شرق - صفحه ۱۰- به چاپ رسيده، به نكته‌ي تأمل برانگيزي اشاره كرده كه البته گمان نمي‌برم كسان چنداني! در هياهوي انرژي هسته‌اي و بسته‌ي 5 به علاوه‌ي يك و نرگس و تابوت‌هاي در حال پرواز به زنهار نهفته در آن توجه كنند!
    ايشان مي‌گويند: آبي كه براي توليد گندم در سطح 450 هزار هكتار از اراضي كشاورزي استان اختصاص يافته، حدود دو برابر آب لازم براي توليد اين مقدار گندم است! به سخني ديگر، اگر چنانچه مديريت بهينه‌ي استحصال، توزيع و مصرف آب در استان به اجرا در‌‌مي‌آمد، آنگاه ديگر نيازي نبود كه به بهانه‌ي تأمين نياز آبی بخش كشاورزي، ديرينه‌ترين و ارزشمند‌ترين زادبوم‌هاي ايران، اين ميراث مشترك جهاني، در اثر ساخت سدهايي چون «سيوند» به زير آب رفته يا تهديد شوند!
    

      يادمان باشد:
      روند كنوني مصرف آب در استان، تنها مي‌تواند تا 8 سال ديگر ادامه يابد! چرا كه هم‌اكنون ميانگين اضافه برداشت از سطح سفره‌هاي آب زيرزميني به بيش از 12 درصد در سال، يعني حتا بيشتر از ميانگين كشوري رسيده و وضعيت اندوخته‌هاي آبي اغلب 62 دشت استان فارس در شرايط بحراني قرار دارد.
    اين است بهايي كه بايد براي پايكوبي يكساله به بهانه‌ي جشن خودكفايي در گندم بپردازيم! در حالي كه وضعيت تجاوز ديم‌زارهاي گندم به مراتع در استان كردستان نيز در بي‌سابقه‌ترين شرايط خود به سر مي‌برد و اين روند كاهنده در بسياري از زيست‌بوم‌هاي ايران تكرار شده است!
    آيا چنين حركت‌هاي خلاف توسعه‌ي پايدار، مصداق بارزي از بيابان‌زايي انساني محسوب نمي‌شود؟! كجا هستند هيأت‌هاي تحقيق و تفحصي كه مو را از ماست مي‌كشند؟ آيا كسي هست تا عقوبت‌هاي زيست‌محيطي تشويق بي ضابطه‌ي كاشت گندم در كشور را محاسبه كرده و متهمين را به دادگاه معرفي كند؟
    راستي چرا كسي به اين گزارش فائو نمي‌خندد و آن را اس ام اس نمي‌كند؟!
    «در حالی كه واردات جو ایران در سال 2003 تنها شش هزار تن بود و ایران به عنوان شصت و هفتمین وارد كننده جو در این سال شناخته شد، در سال 2004 واردات جوی ایران به 012/1 میلیون تن رسید. همچنین بر اساس این گزارش، در نتیجه طرح خودكفایی گندم، واردات گندم توسط ایران در سال 2004 با یك میلیون تن كاهش نسبت به سال قبل مواجه شد و به 222 هزار تن رسید.  به سخني ديگر، اگر چه كاهش یك میلیون تنی واردات گندم توسط ایران و ارتقای این كشور از بیست و پنجمین واردكننده گندم در سال 2003 به هفتاد و پنجمین واردكننده گندم در سال 2004 قابل تقدیر است، اما این طرح باعث كاهش توجه مسوولان كشاورزی ایران به تولید جو و در نتیجه افزایش قابل ملاحظه‌ واردات این محصول در سال 2004 شد.» روندی که در سالهای بعد هم ادامه یافت و منجر به واردات یک و نیم میلیون تن جو شد.
    و اين در حالي است كه هنوز آماري از ميزان افزايش نرخ فرسايش خاك، هدررفت آب، شورشدن اراضي و ... ناشي از اعمال اين سياست ناپايداركننده‌ي سرزمين نداريم!

پيوست:
             شاه‌كوه محلي و همرزمان بيداردلش را نیز فراموش نمي‌كنيم ... شمار امضاءها به عدد  ۶۵۷ رسيده است... هموطن عزيز! شما نيز با امضا لينك اعتراض و تكثير آن در تارنماي ارزشمندتان مي‌توانيد به حمايت از محيط‌بانان شجاع و بي‌ادعاي طبيعت برخيزيد.