درآمدي بر بيابانزايي ، فقر و پايداري - 6
فرجام سخن
مقابله با فرايندهاي كاهندهي كارايي سرزمين يا بيابانزايي، پيش از آنكه مواجههاي سختافزاري و از جنس مديريت سازهاي باشد، برخوردي نرمافزاري و غيرسازهاي خواهد بود. اين حقيقتي است كه روزانه بر شمارِ طرفدارانِ آن در حوزهي نخبگانِ تصميمساز افزوده ميشود. در يكي از آخرين گزارشهاي توسعهي انساني سازمان ملل متحد، مقالهاي از نظريهپردازي برجسته آمده كه در فرازي از آن ميخوانيم: «در سطوح درآمدي پايين و مراحل نخستين توسعه، رشد درآمد با ميزان بالاتر تخريب محيطزيست همراه است، اما از آستانهاي به بعد، درآمد بيشتري به بهبود محيطزيست اختصاص مييابد.» اندكي پيشتر از اين سخن، دبير پيمان مبارزه با بيابانزايي سازمان ملل ، صراحتاً پيكار با بيابانزايي را همان پيكار با فقر معرفي ميكند. چنين است كه به نظر ميرسد، چارهاي نباشد جز آنكه به جاي سوقدادنِ امكانات مادي و سرمايههاي فكري خويش در مسير ريشهيابي علل طبيعي بيابانزايي، درپي فراكافتِ عميق و همهجانبهي ريشههاي انساني آن در حوزههاي اخلاق، اقتصاد، سياست، حقوق و مذهب برآييم. چه، به موازات ارتقاءِ شاخصهاي توسعهي انساني در هر جامعه، شناسههاي بيابانزايي رو به زوال خواهد گذاشت.