شاخص‌هاي فرهنگي و جنبه‌هاي پژوهشي آن در حوزه‌ي فقر ، بيابان‌زايي و توسعه‌ي پايدار
     بايد اعتراف كرد كه هنوز در بسياري از قلمروهاي سياسي جهان، بخصوص در آن دسته از ممالكي كه موسوم به كشورهاي جنوب هستند، كاربرد شاخص‌هاي فرهنگي در مراحل نخستينِ خود قرار دارد. ايران نيز از اين قاعده مستثني نبوده و مي‌بايست اطلاعات و داده‌هاي اين حوزه با سنجش جنبه‌هاي مثبت و منفي و ابعاد فردي و جمعي فرهنگ گردآوري شود. جنبه‌هاي از قلم‌افتاده‌ي شاخص‌هاي بُعد فرهنگي، عبارتند از: امنيت، استقلال فردي و جمعي، احساس تعلق به جمع، مشاركت در فعاليت‌هاي فرهنگي، جنبه‌هاي مثبت و منفي در آزادي‌هاي سياسي، مدني و حقوقي بشر، همچنين جلوه‌هاي خشونت، نژادپرستي و تبعيض، قاچاق اجناس عتيقه و نظاير آنها.
براي ارزيابي جايگاه‌هاي اجتماعيِ گروه‌هاي متفاوت موجود در كشور (گروه‌هاي قومي، اقليت‌ها، دسته‌بندي‌هاي مربوط به سن و جنسيت) و نيز براي ارزيابي چگونگي مناسبات بين گروه‌ها، بايد شاخص‌هايي تعيين شود. تعيين اين گونه شاخص‌ها براي جوامع چندفرهنگي نظير ايران كه شكاف طبقاتي و نابرابري‌هاي اقتصادي در آن قابل تأمل است، كاملاً ضروري به نظر رسيده و از اهميتي دوچندان برخوردار است.
به هرحال، مشهور است كه شاخص‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي اغلب، كمتر از آمار مربوط به حوزه‌هاي ديگر قابل اتكاء و اعتماد هستند؛ از اين رو، چنين سزاوار مي‌نمايد كه بخشي از گرايه‌هاي پژوهشي در ارتباط با ارتقاءِ دانش فقرزدايي و كشف چالش‌هاي فراراه، ملاحظات زير را در نظر بگيرد:
• اساس مفهومي و تحليلي اين شاخص‌ها بررسي شود ،
• هرجا كه آماري وجود ندارد، گردآوري آن تشويق شود ،
• كيفيت داده‌هاي موجود بهبود يافته و بهنگام شود ،
• مقايسه‌ي آنها در سطح جهاني امكان‌پذير باشد ،
• شگردها و شيوه‌هايي پيشنهاد شوند كه كاربران قادر باشند بر اساس آنها ، اعتبار داده‌ها را مورد داوري قرار دهند.