بر فراز مارن های مشرف به نمکزار دشت کویر (بدلندهاي برآمده‌ي ميوسن در حوالي رشم)

 

در شانزدهمين بخش از روايت يازده هزار كيلومتري پيمايش مشهورترين كويرها و بيابان‌هاي مركزي ايران، به جندق رسيديم؛ شهري كه از قضا مردمانش هيچ عجله‌اي براي رسيدن به مقصد ندارند و اصلاً كدام مقصد؟! شايد براي همين است كه تا دلتان بخواهد براي احوالپرسي و پاسخ دادن به پرسش‌هاي اندك مسافران عبوري شهر وقت دارند؛ آن هم با رويي گشاده و چهره‌اي متبسّم ... ياد جمله‌اي از خالق مسافر كوچولوي دوست‌داشتني، آنتوان سنت اگزوپري عزيز مي‌افتم كه گفته است: «مهم فقط نفسِ حركت است. زيرا تنها همان است كه به طول مي‌كشد و نه مقصد كه چيزي نيست جز توهم مسافري در راه مانده...» با اين وجود، نمي‌‌فهمم چرا اين «توهم» بسياري از ما شهرنشين‌ها را رها نمي‌كند؟ هر چند بعيد مي‌دانم اگر شما نيز چون من از دل جاده‌اي بي‌انتها كه قلب بزرگترين نمك‌زار جهان را شكافته و در كيلومترها از مسيرش نه انسان، نه حيوان و نه هيچ جاندار و گياهي را نمي‌توانستيد ببينيد، ديگر مجالي و درنگي براي افتادن در دام اين توهم مي‌يافتيد ... جاده‌اي كه هيچ مانعي براي ديدن جز محدوديت افق در برابر ديدگانتان وجود ندارد؛ چشم‌انداز غريب، اسرارآميز و تأمل‌برانگيزي كه فقط مي‌تواني در بستر آبهاي آزاد يا پلاياهاي كويري آن را از نزديك درك كني و در سكوت بي‌مثالش به مهمترين پرسش‌هاي زندگي بيانديشي:

از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود

به كجا مي‌روم آخر ننمايي وطنم

بي‌دليل نيست كه آن فرزانه‌ي پارسي، متجاوز از 800 سال پيش و در توصيف تنگناها و دشواري‌‌هاي ناگزيري كه آدمي بايد در عبور از بيابان و كوير تحمّل كند، بشارت داده بود:

آب كم جو، تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

آري، زندگي در كوير و تاب‌آوردنِ دشواري‌هاي ناهمتاي زيستن در آن، همان شاخ نباتي است كه حافظ شيرين گفتار با پرهيز از آن، اينگونه از كلامش شهد و شكر را در طول تاريخ سرازير كرد:

اين همه شهد و شكر كز سخنم مي‌ريزد

اجر صبري است، كز آن شاخ نباتم دادند

 

در نخستين ساعات بامداد هشتمين روز ارديبهشت ماه 1385، سرانجام توانستيم از ميان بزرگترين نمكزار  كويري جهان (كوير نمك) عبور كنيم. البته به مدد جاده‌اي كه از دامغان شروع مي‌شود و پس از طي 240 كيلومتر در امتداد شمال به جنوب و گذشتن از صالح‌آباد، يزدان‌آباد، رشم، معلمان[1]، حوض آقا، بارانداز ميانه، دولاشي، سرنمك[2] و كريم به نخستين آبادي جنوب دشت كوير، يعني جندق منتهي مي‌گردد؛ مسيري حقيقتاً استثنايي كه در آن مي‌توان به راحتي اغلب تظاهرات ديداري و چشم‌اندازهاي مشهوركويرهاي ايران را يكجا ديد (درست مانند جاده‌ي سنگفرش شاه‌عباسي در پارك ملّي كوير، منتها با چشم‌اندازي گسترده‌تر)؛ از بدلندهاي برآمده‌ي ميوسن در حوالي رشم در منتها‌اليه شمال دشت (بقاياي قشر فرسايشي آنتي كلين معلمان) تا صفحات پوشيده از نمك سياه[3] در جنوب معلمان، جلگه‌ي رسي، صفحات بادكرده يا زرده (در جنوب بخش مركزي چاله‌ي كوير) و خاك‌هاي چربه ... همه را مي‌توان در اين كلاس بي‌نظير طبيعي مشاهده كرد[4]. افسوس كه هنوز كه هنوز است دانشجويان و فراگيران اين حوزه از علم به ندرت در غالب برنامه‌هاي درسي و عمليات ميداني پايشان به اين كلاس مي‌رسد! و يا بهتر است گفته شود: «آنها كه بايد چنين كنند، به ندرت پاي شاگردان‌شان را به سمت اين قلمرو بكر هدايت مي‌كنند!»

 

 

                  بدلندهاي برآمده‌ي ميوسن در حوالي رشم

 

 

 

روستاي رشم؛ آخرين آبادي ساحل شمالي، پيش از ورود به دشت كوير (محور دامغان به جندق) كه چشم‌انداز سبزگونه و شفاف آن عجيب به دل مي‌نشيند – گفتني آنكه روستاي رشم يا «سطوه» در قسمت مرکزي استان سمنان واقع شده و به لحاظ تقسيمات کشوري در حوزه‌ي بخش اميرآباد از شهرستان دامغان قرار گرفته است. هر چند اين منطقه به دليل ناچيز بودن ريزش‌هاي آسماني آن، در شمار مناطق گرم و ‌خشک طبقه‌بندي مي‌شود؛ ليكن در باور مردم محلي، درياي بزرگي که با تولّد پيامبر اسلام در شرق زمين خشکيد، در اين محل قرار داشته است؛ باوري كه كشف فسيل‌هاي دريايي در بخش‌هايي از حاشيه‌ي روستا و همچنين وجود اسامي جوي‌هاي آب در اين منطقه، دليلي بر تقويت و درستي آن است. از بناهاي تاريخي اين روستا مي‌توان به گورستان "ايرجي"، مقبره‌ي امامزاده عباس (شاهزاده عباس) و سرانجام عمارت ناصرخان و رمضان‌خان ناصري که در اواخر حکومت قاجار در تپه‌اي در منتهي‌اليه شرقي روستا بنا شده است، اشاره كرد. همچنين در ارتفاعات شمالي رشم به يک سرى سنگ‌هاى دگرگون بر مي‌خوريم که از نظر چينه‌شنا‌سى و ليتو‌لوژى شباهت زيادى با سازند نيوار دارد؛ نهشته‌هايي متعلق به سيلورين كه در اثر فاز کوهزايى پيش از آپسين يا کيمرين دگرگون شده‌اند.

 

جالب آنكه مسيري را كه ما در كمتر از 2 ساعت طي كرديم، در گذشته کاروان‌هاي كويري در مدت زمان تقریبی 3 روز، يعني بيشينه‌ي سرعت ممكن در آن روزگار، طی می‌کردند تا دچار باران‌های ناگهانی و درنتیجه باتلاقی شدن زمین‌های کویر نگردند[5]. در همين خصوص سون هدین (1910)، کویرنورد مشهور سوئدی كه 116 سال پيش مسیر جندق به معلمان را به همراه یک كاروان طی کرد[6]، در سفرنامه‌ي خود اشاره می‌کند: «در نزدیکی معلمان دچار رگبار شده و زمین‌ها به شدّت باتلاقی شدند، به نحوی که بلند کردن پا به علت چسبندگی زیاد گل با دشواری زیادی همراه بوده و شترها در گل فرو می‌رفته و قادر به برخاستن نبوده‌اند.»

 

 

رخساره چربه

 

 

جاده اي كه در آن به دشواري جنبنده اي را مي يابي - جمعه ۸/۲/۱۳۸۵

 

سراب جاده

جاده‌ي معلمان به جندق؛ با افقي بي‌پايان و چشم‌اندازي منحصربه‌فرد كه مي‌توانيد فريبانه‌ترين سرابي را كه تاكنون ديده‌ايد، در آن به تماشا نشينيد(زاويه‌ي ديد: شمال به جنوب) ... البته بايد اعتراف كرد كه براي بسياري از رهگذران، وقتي از اين منظر دیده بر دشت کویر دوخته مي‌شود، ممكن است هراسی به التهاب نشسته وجود تب آلودشان را در برگیرد ... آخر نمک‌زارهای بي‌انتهاي دشت کویر، سراب افسونگر و هوش‌ربا را که بوی مرگ می‌دهد، پیش دیدگان تجسم می‌بخشد؛ سرابی پیچیده در لایه‌های فریبنده که غلتیدن در کام آن، حس گام‌نهادن در ژرفاي دوزخ را زنده مي‌سازد.

 

در این کویر رخساره‌ي خاک‌های زرد و همچنین نمک سیاه به وفور یافت می‌شود. قسمتی از زمین‌های این کویر نيز پوشیده از سوراخ هایی به شکل دهانه‌ي آتشفشان است که در اثر تبخیر سریع آب و پوکی جنس خاک ایجاد شده است.

 

 

            

 

میزان دمای هوا در گرمترین زمان در روز (تیرماه) به حدود 60 درجه و در شب در حدود 25 تا 30 درجه است؛ اختلاف دماي فاحشي كه منجر به خرد شدن کامل سنگ‌ها (گریه‌ي سنگ) می‌شود. در فصول سرما نيز میزان دما در روز در حدود 13 تا 17 درجه و در شب در حدود 0 تا 7- است و سرانجام آنكه به شهادت میانگین‌هاي دراز مدّت سي ساله، متوسط بارندگی سالانه در این کویر هيچگاه از مرز ناچيز 2 تا 5 میلی‌متر فزوني نگرفته است.

 

 

رخساره زرده – محور معلمان به جندق

 

گفتني آنكه افزون بر 150 كيلومتر از مسير دامغان تا جندق از ميان نمكزار يا همان پلاياي كوير بزرگ عبور مي‌كند. جاده‌اي كه تاكنون بارها و بارها دچار مرمت شده و هنوز هم بعد از يك بارندگي اندك با فرونشست‌هايي چشمگير مواجه مي‌شود (به ويژه در مقطع 70 تا 37 كيلومتري جندق). جالب آنكه براي كشف راه‌هاي پايداري اين جاده‌ي منحصر‌به فرد كويري، تاكنون مطالعات و پژوهش‌هاي چندي صورت گرفته است. از جمله مي‌توان به پژوهش‌هاي دكتر اكبر قاضي‌فرد، دكتر رسول اجل‌لوئيان، دكتر همايون صفايي و ياسر خراشاديزاده اشاره كرد. در اين بررسي از مناطق مختلف پلايا در مسير جاده نمونه‌برداري سطحي و زيرسطحي شد تا بتوان خصوصيات فيزيكي، مكانيكي، شيميايي و زمين‌شناختي مهندسي منطقه را به خوبي شناخته و تبيين كرد. به طور کلي در پروفيل عمقي تهيه شده از منطقه سه لايه‌ي اصلي قابل مشاهده است: لايه‌ي سخت رويي؛ لايه‌ي گل زيرين و  لايه‌ي نمك متبلور. ارزيابي ستاده‌ها نشان مي‌دهد که ميزان تخلخل و مواد انحلالي بخصوص در لايه‌ي رويي فوق‌العاده بالا بوده و از طرفي سرعت انحلال و شسته شدن مواد مزبور بسيار بسيار بالاست. به طوري که تنها ريزش يک بارندگي نه چندان شديد قادر است سبب انحلال و حذف حجم قابل توجهي از مواد بستر راه شده و موجبات سقوط مصالح رافراهم ‌آورد. چرا كه لايه‌ي گل زيرين داراي خواص خميري بسيار پائين، مقاومت ضعيف و مواد انحلالي قابل توجه است. اين لايه نيز در رده‌ي خاك‌هاي انحلال‌پذير و همچنين از لحاظ واگرايي و مقاومتي در رده‌ي بينابين قرار مي‌گيرد. در نهايت بهترين راهكار براي پايدارسازي جاده، عايق بندي آن و جلوگيري از نشت آب باران به بستر راه تشخيص داده شد. هر چند كه در همين سفر هم به خوبي آشكار بود سطح جاده در برخي نقاط از زمين اطراف آن پايين‌تر به نظر مي‌رسد و چاله‌هاي فرواني در آن به وجود آمده كه راهداران كوشيده‌اند با شن‌هاي درشت دانه آنها را پركنند. اينجاست كه آدمي مجبور است براي مهندسان ايراني سازنده‌ي جاده‌ي سنگفرش شاه‌عباسي كلاه از سربردارد؛ جاده‌اي كه قدمت آن را بين 400 تا 600 سال تخمين زده‌اند و از آن با عنوان ديرينه‌ترين جاده‌ي كويري جهان ياد مي‌كنند (همشهري جوان، ش 61، مورخ 20 اسفندماه 1384) و هنوز پابرجاست! سنگفرشي استثنايي كه آن را بهتر و پايدارتر از سنگفرش خيابان ولي‌عصر – كه اين روزها خطري ديگر تهديدش مي‌كند – است.

 

اين هم چند عکس ديگر از رشم

مارن

علي كريمي

مارن

مارن

نگارنده

نگارنده

 

 

 

 



[1] معلمان در موقعیت جغرافیایی 35 درجه و 13 دقيقه‌ي عرض شمالی و 54 درجه و 34 دقيقه‌ي طول شرقی، در 128 کیلومتری جنوب شهرستان دامغان و 110 کیلومتری شمال جندق، در حاشیه‌ي شمالی ساحل کویر بزرگ نمک قرار دارد. این منطقه از شمال به کوه‌های دزینا، انارو، تبرکوه و کوه دوگوش، از شرق به روستای بیدستان، از غرب به کلاته رشم و از جنوب به چاله کویر محدود می‌شود. گروه اعزامي حدود ساعت 9 صبح روز جمعه (8/2/1385) از معلمان عبور كرد.

[2] جالب توجه آنكه در هنگام گذر از جاده‌ي ارتباطی معلمان به جندق، نام‌هایی بر روی نقشه مشاهده می‌شوند که هيچگونه وجود عيني ندارند! رخدادي كه خود بدل به يكي ديگر از اختصاصات منحصر به فرد كويرهاي ايران شده است. در حقيقت، علّت نامگذاری این مناطق به دلیل آگاهی از میزان راه باقی مانده بوده است. مکان‌هایی مانند بارانداز میانه و بارانداز سر نمک از جمله‌ي این نامگذاری‌ها بوده‌اند. بار انداز میانه به معنای نیمه راه و بار انداز سر نمک به معنای آغاز مسیر قلمداد می‌شده‌اند و همان طور كه آشكار است، رسيدن به معلمان، يعني انتهاي مسير و گذشتن از كوير؛ كاري كه ما برعكس آن را در اين مأموريت انجام داديم!

[3] احتمالاً رخساره‌ي نمك سياه، قديمي‌ترين نمك موجود در سطح كوير نمك است؛ هر چند كه سن حقيقي آن روشن نيست. يك چنين نمك‌زاري نيز در دره‌ي Death Valley در كاليفرنيا وجود دارد كه به «ميدان گلف شياطين» معروف است و بر پايه‌ي پژوهش‌هاي موجود، بيش از بيست هزار سال از تشكيل آن مي‌گذرد.

[4] همان طور كه پيش‌تر هم اشاره كردم، مي‌گويند داریوش سوم پس از شکست از اسکندر مقدوني به این منطقه گریخت و سپس توسط محافظین خود در دشت کویر کشته شد.

[5] در صورتی که در نقشه دقت شود، درخواهيم يافت كه مسیر معلمان به جندق، کوتاه‌ترین مسیر عبور از عرض دشت کویر بوده است و کاروان‌ها برای آنکه مسافت کمتری را در کویر طی کنند، ابتدا از جندق به معلمان و سپس به بیدستان در شرق یا ورامین در غرب عظیمت می‌کرده‌اند.

[6] در حقيقت سون هدین 2 بار عرض این کویر را طی کرد. ابتدا مسیر کاروان گذر جندق به بیدستان و در برگشت مسیر طرود به عروسان. این دو محور نسبت به زمین‌های اطراف 1 تا 2 متر مرتفع‌تر هستند. همین ارتفاع اندک سبب می‌شود که این راه ها نسبت به سایر مناطق زودتر خشک شوند .