اعلام سال جهاني بيابان و بيابان‌زايي
مهمترين نشانه‌ي تغيير در ملاحظات راهبردي جهان

      خوانندگان قديمي اين سطور لابد ديگر مي‌دانند سالي كه اكنون از نيمه‌هايش نيز گذر كرده‌ايم، به پيشنهاد دبيركل سازمان ملل متحد، نام «بيابان و بيابان‌زايي» را بر پيشاني‌اش دارد. بيابان‌زايي سوّمين چالش پيش روي بشر در هزاره‌ي سوّم (پس از تغيير اقليم و آب شيرين) لقب گرفته و به جرأت مي‌توان ادعا كرد كه بيش از هر عامل مستقّلِ مخرّب و كاهنده‌ي ديگري، مقبول‌ترين آرمان زمانه‌ي معاصر، يعني «توسعه‌ي پايدار» را با چالشي جدي مواجه ساخته و شعارهاي دولتي دستيابي به آن را به سخره گرفته است. در اين ميان، تهديد بيابان‌زايي در ايران‌زمين، كشوري كه ابعاد آسيب‌پذيري و ناپايداري عرصه‌هاي طبيعي‌اش از هميشه بحراني‌تر به نظر مي‌رسد، نه‌تنها در سطح منطقه كه در تمامي كره‌ي زمين و در مقايسه با اغلب كشورهاي جهان پيش‌برنده‌‌تر و خطرسازتر مي‌نمايد.
    چنين است كه در مجموعه‌ نوشتارهايي كه خواهم آورد، مي‌كوشم تا هر چه بيشتر به ابعاد كمتر شناخته شده‌ي اين فرآينده پس رونده بپردازم؛ كاري كه به همت مجيد ميرفخرايي - گوينده‌ي نام‌آشناي سال‌هاي دور راديو و تلويزيون كه هنوز برخي از مجموعه برنامه‌هاي علمي‌اش در خاطره‌ي علاقه‌مندان به محيط زيست باقيمانده (از جمله سلسله برنامه‌هاي پر مخاطب و چالش‌برانگيزي به نام «با طبيعت») - مي‌رود تا در قالب برنامه‌اي شنيداري جمعه شب‌ها از راديو گفتگو پخش شود. برنامه‌اي با عنوان: «زمين؛ سياره‌ي من».
     سيطره‌ي 7/89 درصدي سرزمين‌هاي خشك، كمبود فاحش ريزش‌هاي آسماني به نسبت ميانگين‌هاي جهاني، پراكنش ناهنجار مراكز جمعيتي و عدم تناسب آن با اندوخته‌هاي آبي كشور، ضريب تغييرات فاحش اقليمي آن از ميانگين‌هاي درازمدّت سالانه، وجود شناسه‌هاي غيرقابل انكار فقر در تمامي ابعاد پنج‌گانه‌ي پايداري (بوم‌شناختي، سكونت‌گاهي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي)، به همراه ميل شديد كشور به توسعه و جبران عقب‌ماندگي‌هاي اغلب تحميل‌شده‌ي ماضي به هر قيمتي ، بخشي از مهمترين دلايل شتاب ويرانگر بيابان‌زايي در گستره‌ي زادبوم مشترك و عزيز ماست. با اين وجود، بر اين باوريم كه نفرت ما از بيابان‌زايي، نبايد منجر به تزلزل اراده و كاهش علاقه‌‌ي ما در حفظ و پايداري بيابان‌ها و كويرهاي منحصربه فرد كشور شود. چرا كه همين سرزمين‌هاي خشك و همين بيابان‌ها و كويرهاي سوزان و پهناور كه در برهنگي شايد نظير نداشته باشند، از ثروت‌هايي ديگر و كمتر شناخته شده بهره‌مند هستند كه در مقايسه با چيزي كه به واسطه‌ي دارابودنشان از دست داده‌ايم، بسيار عظيم و گرانسنگ هستند؛ ثروت‌ها و مزيت‌هايي كه براي ديدن و بهره‌گيري از آنها فقط كافي است از آنجايي كه هميشه ايستاده‌ايم، تكان خورده و منظر ديدمان را تغيير دهيم. دستاوردي كه طنين نزديك شدن گام‌هايش را با نامگذاري سال 2006 با عنوان «بيابان و بيابان‌زايي» به خوبي مي‌شود شنيد.

ادامه دارد ...