برای امیدی که رفت تا امیدمان زنده بماند ...
حرکت جوانمردانه امید عباسی، روز گذشته با اهدای کلیه و کبد از کالبد بی جانش، کامل شد تا اسطورهای به اسطورههای پرشمار وطن افزوده شده و از این که در این بوم و بر میزییم؛ در کنار چنین انسانهای شریفی، بیش از پیش به خود ببالیم و با افتخار ایرانی بودنمان را به رخ بکشیم.
امّا برای پاسداشت این سلوک ناهمتا و این رویهی ایثارگرانه چه باید کرد؟ هم ما و هم آنهایی که بر صندلی مدیریت در این سرزمین تکیه زدهاند؟
تازه ترین یادداشتم در خبرآنلاین، کوشیده است تا برای این پرسش پاسخی سزاوارانه و پیشنهادی عملی ارایه دهد. اگر شما هم با آن موافق هستید، لطفاً تکثیرش کنید.
پی نوشت (30 اردیبهشت 1392):
و سرانجام دیروز پیکر پاک امید به خاک وطن تحویل داده شد ... آن هم در میان شور و حال وصف ناشدنی همشهریانش در یک بدرقه تاریخی و سزاوارانه ...
و خوشبختانه پیشنهادم هم مورد توجه قرار گرفته و مقرر شده تا نام یکی از میادین شهر، به نام این آتشنشان فداکار تغییر یابد.
+ نوشته شده در جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 16:4 توسط محمد درویش


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.