نفس‌های سال 1391 هم به شماره افتاد؛ همان طور که تا چشم بر هم بزنیم، درمی‌یابیم که نفس‌های قرن چهاردم هجری شمسی هم به پایان خواهد رسید؛ قرنی که بی‌شک، یکی از پرفراز و نشیب‌ترین بزنگاه‌های تاریخی کشوری را رقم زد که بیش از هفت هزار سال تاریخ مدنیت دارد. ما صاحب سرزمینی هستیم که زرتشت را به جهان معرفی کرده است، نخستین پیامبری که بزرگترین گناه را آلوده کردن محیط زیست نامید. حتا دو تن از بزرگترین مورخان جهان، هرودت و گزنفون بارها تأکید کرده‌اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی را در آب نمی‌ریزند و در پاک نگهداشتن خاک بسیار می‌کوشند . بعدها خاتم پیامبران هم تأکید کرد که در نزد او حرمت هر شاخه‌ی درخت چون بال یک فرشته است. امام جعفر صادق (ع) هم هشدار داد که زندگی گوارا نخواهد بود اگر هوای پاک و آب تمیز در آن وجود نداشته باشد. این‌ها را گفتم تا بدانید و بدانیم در چه سرزمینی و با چه پشتوانه‌ی غنی‌ای از فرهنگ، تمدن و ادبیات نزدیک به طبیعت زیست می‌کنیم؛ ادبیاتی که بارها و به زبان‌های گوناگون از زمان فردوسی تا امروز زنهار داده که نباید کاری کنیم که به قانون درخت بربخورد.

یک آرزوی سبز

    اما بیایید تعارف را در این آخرین روزهای سال  کنار بگذاریم و قبول کنیم که از قضا تا دل‌تان بخواهد کارهایی کرده‌ایم که نه تنها شدیداً به قانون درخت برخورده، بلکه درختان بسیاری را برای همیشه ریشه‌کن کرده است، آنچنانکه اگر وحشی بافقی امروز زنده بود دیگر نمی‌گفت: ما درخت افکن نه ایم، آنها گروه دیگرند! زیرا آن گروه دیگر، همین "ما" هستیم! نیستیم؟ به نحوی که وسعت رویشگاه‌های جنگلی ما در طول قرنی که اینک سال‌های پایانی‌اش را سپری می‌کند، بیش از شش برابر وسعت کشور لبنان آب رفته است. کار به جایی رسیده که در مراسم روز درختکاری امسال، عالی‌ترین رهبر ایران، در بیاناتی که هرگز تا این حد زنهاردهنده و گله‌آمیز نبود، نسبت به روند قطع درختان در جای جای مملکت و به بهانه‌های مختلف ابراز نارضایتی شدید کردند.

    چنین است که در این واپسین روزهای سال کهنه، آرزویم این است که سال 1392، سال پاسداری از طبیعت ایران نامیده شود و این پاسداری در تمامی امور ما، نمودی ملموس و عینی بیابد. به ویژه دوست دارم آنهایی که داوطلب حضور در ساختمان پاستور هستند در مانیفست‌های انتخاباتی و مناظره‌های تلویزیونی خویش به جستارهای محیط زیستی بپردازند و از منظر خویش برنامه خود را معرفی کرده و به نقد برنامه‌های طرف مقابل بپردازند.این شیوه‌ای مؤثر و ملموس در افزایش گرایه‌های محیط زیستی در نزد ایرانیان خواهد بود.

     جان کلام آن که:

    ما فرصت زیادی نداریم برای این که توان خودترمیمی طبیعت رنجور امروز وطن را به او بازگردانیم. وگرنه بسیاری از آبادبوم‌های ما متروکه خواهد شد و داوطلبان مهاجرت از این سرزمین، چون شرق استان اصفهان و خاور دریاچه ارومیه، مانند یک بمب ممکن است تنشی بزرگ در ابعادی فرامنطقه‌ای بیافرینند. در این راه نخستین گام عملی این است که پیشنهاد شگفت‌انگیز و نگران‌کننده‌ی کاهش 30 درصدی بودجه بخش محیط زیست در قانون بودجه سال 1392 پس گرفته شود! نه؟

    انشاالله و نوروزتان پیروز ...

درج نظر