ثبت کَبککُشی؛ رویداد تلخی که امید میپراکند!
در آخرین فصل سال، در زمانی که مجموع اندوختههای وحوش کشور هرگز در هیچ دورهای از تاریخ حیات سازمان حفاظت محیط زیست در طول نیم قرن گذشته، چنین اندک و در معرض خطر نبوده است؛ از اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری خبر رسید که دو دسته گل جدید را به نام خود، هدیه به تاریخ غمبار و مظلوم حیات وحش و محیط زیست ایران کردهاند، آن هم بدون هیچ احساس گناه یا پریشان حالی مشهودی! نام این دو دسته گلِ به آب داده شده، یکی ثبت شکار به عنوان میراث معنوی در فرهنگ بختیاری بود که در اوایل زمستان عینیت یافت و همان موقع برخی از فعالان محیط زیست منطقه و کشور از جمله نگارنده به آن شدیداً واکنش نشان داده و اعتراض کردند. اما از آنجا که نهادهای دولتی اغلب یا صدای منتقدان خود را نمیشنوند و یا پیام اعتراض ملت را زمانی دریافت میکنند که دیگر کار از کار گذشته است! این بار هم به جای پاسخدهی مناسب به این اعتراضها، دومین دسته گل را هم به آب داده و شکار کبک در فرهنگ بختیاری را هم ثبت ملّی کردند! و هیچ از خود نپرسیدند که آیا برای پاسداشت دلاوریهای مردان و زنان بختیاری، هیچ راه برازندهتری چون ثبت کبک کشی وجود نداشت؟
به ویژه اهمیتِ زمانی دسته گل دوم از آنجا بارزتر میشود که در فاصلهی این دو ثبت تاریخی! برای نخستین بار، مجموعه آمار و اطلاعاتی منتشر شد که نشان میداد، تعداد علفخواران اصلی موجود در سراسر کشور (یعنی کل و بز، قوچ و میش، آهو و جبیر) به آستانهی اندک و نگرانکنندهی 111 هزار رأس، کاهش یافته است ؛ رقمی که روزگاری نه چندان دور، شاید بیش از دو برابر آن را فقط میتوانستی در یکی از مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان متولی محیط زیست کشور بیابی و ببینی.
چه سندی از این گویاتر که نشان میدهد ظاهراً مجموعه ابزارها، تمهیدات و بضاعتهای فنی، حقوقی، پرسنلی، مالی و سیاسی سازمان حفاظت محیط زیست کشور، توانایی پاسداری و حراست شایسته از توان بومشناختی کشور را - نه در حوزه گیاهی و نه جانوری - ندارد.
اما پرسشی که در این میان همچنان میتوان با مسئولین اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری طرح کرد، این است که آیا در این فرهنگ خلاق و متنوع با آن پشتوانهی غنی ایلیاتی و عشایری و آن همه رسمهای همراه و دوستدار طبیعت در سرزمین کوههای رنگی (زردکوه، سفیدکوه و سبزکوه)، این منتهای بدسلیقگی نیست که نام دیار بختیاری را با اسلحه و خون و شکار پرندگان بیآزار و مظلومی چون کبک عجین سازیم؟ آیا نمیبینیم که چگونه همین هموطنان غیور ایرانزمین، هزاران سال به بهترین شکل ممکن پاسدار تالابها و چشمهها و رویشگاههای بلوط و بنه و تمامیت ارضی کشور بودند؟ آیا تلاش اخیر ایشان در احیای مجدد تالاب گندمان را از یاد بردهایم؟ آیا آن همه رسمها و آیینهای شاد، موسیقیهای فولکلوریک، تنپوشهای همراه با طبیعت و ... در اولویت قرار نداشت؟
با این وجود و به رغم این دو رخداد تلخ که حتا بدون هماهنگی و اطلاع اداره کل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری به وقوع پیوسته است؛ همهی خبرهای رسیده از دیار بختیاری بد نیست و اینک خبر میرسد که تمامی 9 تشکل مردمنهاد فعال در حوزه محیط زیست که در استان چهار محال و بختیاری حضور دارند، طی یک بیانیهی مشترک به این اقدام شتابزدهی اداره کل میراث استان به شدت اعتراض کرده و خواهان حذف شکار و آیین کبک کشی یا آنچه که به قول خودشان «ضد ارزش» نامیدهاند، از سیاههی آثار ملی و معنوی استان چهارمحال و بختیاری شدهاند. اقدامی که نشان میدهد تا چه اندازه در بام ایران، آموزههای محیط زیستی رشد یافته و سمنهای مردمی اینک خود در نخستین صف مقابله با حذف فیزیکی وحوش به بهانهی ورزش یا تفریحی به نام شکار قرار دارند.
باشد که با ترویج این رویه و روحیهی طبیعتدوستانه، شاهد جابجایی ابزار شکارچیهای محترم باشیم و به تدریج این دوستان در تبعیت از اسکندر فیروز بزرگ ، اسلحه شکاری خود را با دوربین عکاسی مبادله کرده و با ثبت نماهایی تصویری به شکار وحوش زیباروی وطن بپردازند.