پیام نگران کنندهی قتل وحشیانه یک جنگلبان!
یک روز پس از سخنان جنجالی رییس دولت دهم در صحن بهارستان مبنی بر آن که نه فقط دامداران و گلههای آنها را نباید از جنگل اخراج کرد، بلکه باید اجازه داد تا دوباره دامها وارد جنگل شده و جنگلها توسط دامداران اداره شوند تا بدینترتیب 400 هزار شغل جدید هم ایجاد گردد؛ یک جنگلبان جوان به نام رضا ارغوان مطابق معمول با موتورسیکلت خود راهی منطقه جنگلی گوئنک واقع در ناحیه تنگه راز بجنورد در استان خراسان شمالی بود تا وظیفهی گشت زنی خود را در مورد اطمینان از قرق منطقهی تحت امرش انجام دهد؛ مأموریتی که برای این جوان 26 ساله هرگز به پایان نرسید و او دیگر به نزد خانوادهاش برنگشت! زیرا شوربختانه، جسد دست و پا بستهی وی که به شکل دلخراشی با ضربات چاقو آسیب دیده بود ، فردای آن روز در منطقه یافت شد.
گفتنی آن که رضا ارغوان، تنها قربانی صیانت از رویشگاههای جنگلی ایران نبوده و تاکنون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی 12 شهید و 507 مجروح و جانباز تقدیم کرده است. این در حالی است که اگر رقم شهدا و کشته شدگان سازمان حفاظت محیط زیست را هم به مجموع جانباختگان در راه حراست از طبیعت ایران بیافزاییم، آنگاه شمار مقتولین و شهدا به حدود 130 نفر خواهد رسید؛ 130 نفری که دو نفر از آنها در آخرین روز از دی ماه 1391 در استان گلستان به این سیاههی غمبار پیوستند!
همان طور که مشاهده میکنید ظاهراً کارزاری عجیب و شگفتانگیز آن هم در بهای شغلی که قاعدتاً باید در شمار جذابترین و پرخواهانترین مشاغل دنیا باشد در طبیعت ایران در جریان است؛ چرا که سر و کار جنگلبان و محیط بان با پرنده و کوه و تالاب و جنگل و دریاست و مگر بهشت سرزمینی ما، جز اینهاست؟
پس چرا باید بهای پاسداری از بهشت، چنین خونبار و گران و طاقت فرسا باشد؟ ما کجای راه را اشتباه رفتهایم که سبب شده تا به جای آن که مردم محلی حامی جنگلبان و محیط بانی باشند که میخواهد از تمامیت زیستبومشان دفاع کنند، خود را در برابر ایشان ببینند؟
نگاه کنید به ماجرای فلارد در جنگلهای لردگان استان چهارمحال و بختیاری که پس از چراغ سبز برخی از مقامات محلی و استانی به روستائیان منطقه، چگونه سودجویان محلی به مأمورین منابع طبیعی فشار میآوردند تا اجازه دهند تا به بهانه زراعت دیم در زیراشکوب جنگلهای بلوط، مقدمات قانونی کردن تجاوز به عرصههای زاگرس را فراهم آورند؟
بارها گفتهام و گفتهایم که رویشگاههای جنگلی ما در زاگرس، اندوختهی طبیعی (natural reserve) هستند و نه منابع طبیعی (natural resources)؛ بنابراین، باید از آنها انتظار کارکردی حفاظتی داشت تا بتوانند بستر تولید را در منطقه حفظ کرده و به مهمترین کارکردشان که همانا ذخیرهسازی آب شیرین برای نیمی از ایرانیان و حفظ شادابی سرزمین است، ادامه دهند. با این وجود، سخنان اخیر رییس جمهور در صحن بهارستان، آشکارا نشان داد که عالیترین مقام اجرایی کشور، یکی از مهمترین دلایل وجودی سازمان متولی منابع طبیعی را قبول ندارد و وظیفه صیانت از موجودیت جنگلها را میخواهد از دوش این سازمان بردارد تا به این ترتیب، لابد در هزینههای دولتی صرفهجویی شود!
آنچه که در این میان خطرناک مینماید و حاصل این تشتت مدیریتی را میتواند بحرانیتر کند، رخدادهای ناگواری است که تشدید تجاوز به عرصههای منابع طبیعی و تغییر کاربری آنها، شاید کمینهی عقوبتش باشد! چرا که اینک، این عزیزترین فرزندان این ملت هستند که دارند قربانی این سؤ تفاهم و برداشت ناسازهوار از وظایف حاکمیتی دولتها در حفظ پایداری بومشناختی سرزمین میشوند؛ بهایی که دیگر جبرانش امکانپذیر نیست و ما رضا ارغوان و ارغوانهای رعنای وطن را به خاطرش از دست داده و میدهیم! نمیدهیم؟

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.