فراخوان جوانترین پدر گوگل ارث در ایران؛ عباس گلی جیرنده!
نامش عباس گلی جیرنده است و مانند نامش، آدم متفاوتی است! آنقدر که فکر میکنم چیزهایی از گوگل ارث می داند که خالق گوگل ارث هم نمیداند! درست مثل شادروان علامه محمدتقی جعفری که ده ها جلد کتاب در تفسیر چند بیت از دیوان شمس نوشته و بی شک، چیزهایی از مولانا میدانست که شمس هم نمیدانست! میدانست؟
او یک انسان دوستداشتنی، یک متخصص کاربلد و یک آموزگار این کاره هم هست که بی شک، شاگردانش هرگز گذر زمان را در کلاسهایش حس نمیکنند. افزون بر آن، یک آکادمی اسپشیال هم در دنیای مجازی به نام خود سند زده است که کلی حرف برای گفتن، عکس برای دیدن، نقشه برای رصد کردن و فیلم برای سرگرم شدن دارد!
اینک عباس گلی میخواهد یک کار بزرگتر و ارزشمندتر هم انجام دهد و از محمّد درویش خواسته تا یاریاش دهد؛ یعنی دقیقن آن کاری که من سرم درد میکند برای انجام دادنش!
مهندس جیرنده میخواهد داوطلبانه و بدون اخذ هیچ وجهی، دانش گرانقدرش را در اختیار اعضای تشکلهای مردمنهاد در حوزه محیط زیست قرار دهد تا طی اجرای دورههای آموزشی هفت روزه، همهی آنچه که باید از تکنیکی به نام گوگل ارث بدانند را فرا دهد. افزون بر این، وی تمایل دارد تا به انتقال دانش در حوزه دیگر نرمافزارهای مرتبط با سامانه ساج (GIS) یا همان سیستم اطلاعات جغرافیایی برای داوطلبین و علاقهمندان کمک کند.
بنابراین، لطفاً مدیران محترم تشکلها یا اعضای هیأت مدیرهشان، از این طریق با عباس گلی جیرنده تماس گرفته تا هماهنگیهای لازم برای برگزاری این دورهها هر چه زودتر فراهم گردد.
باشد که بر شمار عباس گلیهای نازنین و متخصص سرزمین مادریمان، پرشمار افزوده گردد؛ انسانهای نیکنهادی که عاشقانه طبیعت سرزمینشان را هم دوست دارند.


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.