من، از زبان باران،
من از زبان برگ،
من، از زبان باد، نمي‌گويم اين سخن
من واژه واژه مثل شما حرف مي‌زنم
من،
با زبان اشك، اينك ...
آيا شما، به خواهش من، پي نمي‌بريد؟


روانشاد فريدون مشيري

    اين پست زنهاري است به مسئولين گردشگري، محيط زيست و منابع طبيعي كشور در مورد تهديدهايي كه به بهانه‌ي رونق گردشگري، متوجه يكي از يگانه‌ترين، ديرينه‌ترين و چشم‌نوازترين پوشش‌هاي جنگلي هيركاني ايران شده است. باشد كه اين بار از گذشته‌ي پراشتباه و سهل‌انگارانه‌ي خويش عبرت گرفته و با چشمي باز و مسلط به موازين علمي دانش ارزيابي محيط زيست، بكوشيم تا هم ارزش‌هاي غيرقابل انكار اين بوم‌سازگان (اكوسيستم) منحصر به فرد را حفظ كرده و هم به افزايش توليد ناخالص ملِّي از محل جذب گردشگر داخلي و خارجي كمك كنيم.
     اينك از شما خوانندگان عزيز «مهار بيابان‌زايي» دعوت مي‌كنم تا با هم به ديدار «قطعه‌اي از بهشت» برويم!

جنگل ابر شاهرود

    از شاهرود، نگين چهارفصل استان سمنان؛ استاني كه خود بيشترين، پرجاذبه‌ترين و متنوّع‌ترين اندوخته‌گاه‌هاي زيست‌سپهر ايران را در خود جاي داده است؛ اگر فقط 50 كيلومتر ديگر به سمت شمال شرق حركت كني، پس از عبور از آرامگاه بايزيد بسطامي و شيخ خرقان، ناگهان احساس خواهي كرد كه سوار بر لوبياي سحرآميز والت‌ديزني آسمان را شكافته‌اي و بر روي فرش پنبه‌اي سفيد‌رنگي قرار داري كه تاكنون نه نظيرش را ديده‌اي و نه گمان مي‌كردي چنين منظر بديعي را مي‌تواني در ايران، سرزميني كه با كويرهايش شهرت جهاني يافته و افزون بر 7/89 درصد از خاك مقدسش در قلمرو زيست‌اقليم‌هاي خشك است، ببيني!


    امّا و امّا همان طور كه به قول مسعود كيميايي عزيز: «اين شاخ‌هاي زيباي گوزن‌ها هستند كه موجبات مرگ و شكارشان را فراهم مي‌آورند.» همين زيبايي بهشت‌گونه‌ي روستاي ابر و پوشش جنگلي استثنايي اطراف آن تا شيرين‌آباد، منجر شده به اينكه فشارهاي زيادي براي تغيير كاربري و احياناً هجوم ساخت و سازهاي بي‌رويه به اين منطقه فراهم شود. البته مسئولين رسمي اعلام مي‌دارند كه ما جلوي تخريب بي‌ضابطه‌ي طبيعت را در اين منطقه خواهيم گرفت و دهكده‌ي گردشگري ابر پس از ارزيابي‌هاي لازم مجوز خواهد گرفت.


   امّا چشم ما ديگر ترسيده است! آخر مگر همين تضمين‌ها را براي احداث آزادراه تهران – شمال، بزرگراه شهيد كلانتري (درياچه‌ي اروميه)، جاده‌ي كمربندي مرداب انزلي، درياچه ارژن، سد سيوند، سد اكباتان، سد ملاصدرا، متروي اصفهان، كارخانه‌ي سيمان ری و ... ندادند و آنگاه به تدريج شاهد پس‌رفت و نابودي جلوه‌هاي ناهمتاي طبيعي و ميراث ارزشمند ملّي خويش نبوده و نيستيم؟!


    پس به ما حق دهيد كه باز هم حرف و قول شما را آسان باور نكنيم و تضمين‌هاي بيشتري را علاوه بر رسانه‌هاي گروهي، در جمع نخبگان اين حوزه و انجمن‌هاي علمي مرتبط از شما ببينيم و بخوانيم.
   

    باور كنيد كه اگر «ابر» را هم از دست دهيم؛ فرزندان آگاه اين سرزمين ديگر ما را نخواهند بخشيد.

    آيا صدايشان را نمي‌شنويم كه عاجزانه و نوميدانه در گوش وجدان‌مان نهيب مي‌زنند كه چرا اندكي بيشتر مقاومت نكرديد و بر سر ماندگاري مواهب طبيعي خويش پاي نفشرديد؟!


اندکی گر بیش می‌راندیم
راه ما شاید به دریا می‌رسید
خواب ما شاید به رویا می‌کشید
لحظه‌ای گر بیش پارو می‌زدیم
بادها شاید موافق می‌شدند

                                                روانشاد منوچهر آتشي

لينك‌هاي مرتبط:


    - قلمرو كوهستاني ايران

    - شاهوار

    - آلبوم به وسعت دنيا