عكس از هومن روانبخش

                    منطقه رودك  - اوشان

 

درست چهار سال پيش بود كه داشتم سخنان پرشور دكتر سودابه علي احمد كروري[1] را در باره‌ي، يكي از نادرترين و پرارزش‌ترين درختان ديرزيست ايران و جهان، «اُرس» مي‌خواندم؛ به ويژه آنجا كه از حسادت و رشك كشورهاي اروپايي نسبت به تنوّع زيستي ناهمتاي كشور و وجود ذخاير ژنتيكي باورنكردني ايران، مانند: صدها درخت ديرزيست، سخن مي‌گفت ...

با خود مي‌گفتم: به راستي كه پرورگار مهربان عالم، چه موهبت‌هاي بي‌نظيري كه به ما ساكنان ايران‌زمين هديه نداده است و آرزو مي‌كردم كه نسل امروز روسياه از اين امانت الهي نشده و بتواند دست‌كم فرزندانش را نيز در اين موهبت‌هاي ناهمتا شريك سازد ...

امّا گزارش تكان‌دهنده‌ي هومن از مرگ اُرس‌ها در البرز مركزي دلم را شكست ...

راستي چرا كسي فرياد اين پاسداران بي‌ادعا و واقعي حيات را نمي‌شنود و حتا در سوگ مرگ خاموش‌شان اشكي هم نمي‌ريزد؟!

و چرا هيچ يك از نهادهاي رنگارنگ و عریض و طویل نظارتي و حمايتي و قضايي و حقوقي و ... نمي‌پرسد كه مسئول اين جنايت غيرقابل جبران كيست؟!

 

پيوست:

و دست آخر اينكه: جنگل ابر؛ يادگار عصر دايناسورها در خطر است!



[1] جاي خانم دكتر کروری  كه شايد واپسين مسئوليت اداري‌شان، دبير همايش «آينده‌ي جنگل‌هاي ايران» در اسفندماه گذشته بود و از ابتداي سال 1385، به بهانه‌ي بازنشستگي ديگر به مؤسسه نيامده‌اند، هنوز هم در بخش تحقيقات جنگل سخت خالي است.