هفته‌ی گذشته خبری بهت‌آور از بروجن، همه‌ی بنیان‌های فکری دوستداران و فعالان محیط زیست را به لرزه درآورد و مات کرد! خبر آن بود که حدود 50 الی 60 اصله درخت در فضای آموزشی یکی از مدارس قدیمی شهرستان بروجن واقع در استان چهارمحال و بختیاری قطع شده است؛ آن هم نه به دستور شهرداری یا وزارت مسکن و راه‌سازی یا هر ارگان توسعه‌ساز دیگر، که به دستور مدیر مدرسه و موافقت مدیران ارشد اداره کل آموزش و پرورش بروجن، این اقدام بهت‌آور صورت گرفته است.
   آنچه که در مواجهه با این رخداد، بسیار غم‌انگیز و ناامیدکننده می‌نماید، آن است که فرمان قطع درختان از سوی افرادی صادر شده که انتظار می‌رود یا می‌رفت یکی از اصلی‌ترین وظایف‌شان آن باشد که بتوانند به موجزترین، جذاب‌ترین و کاراترین شکل ممکن، فرزندان امروز و مدیران فردای این مملکت را با حرمت طبیعت، حفظ درختان و پاسداری از محیط زیست آشنا کنند و ایشان را به مدافعینی بالقوه از اصل پنجاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدل سازند. امّا نه تنها این کار را انجام ندادند، بلکه به بهانه‌ای مضحک و شرم‌آور چون، افزایش دید بینندگان برای تماشای شعارهای نوشته شده بر دیوار مدرسه، همه‌ی ‌درختانی که از حدود 20 سال گذشته تا امروز و به دست دانش‌آموزان همان مدرسه کاشته شده بود را کف‌بر کردند!


    و لابد یکی از آن شعارهایی هم که می‌خواهند روی دیوار مدرسه بنویسند، سخن پیامبر بزرگ اسلام (ص) است که می‌فرمایند: «در نزد من، شکستن شاخه یک درخت، همچون شکستن بال فرشتگان است.»
    توجه کنید که این قتل عام سبزینه در استانی شکل گرفته که چندسالی است به شدت با تبعات نفس‌گیر خشکسالی دست به گریبان است و نگارنده به گوش خود در همین خرداد ماه گذشته از زبان فرماندار محترم بروجن – آقای فتاح کرمی - در نخستین همایش مهار بیابان‌زایی در بام ایران شنید که خطاب به حاضران، اینگونه خوشامدگویی کرد: به شهر بیابانی بروجن خوش آمدید!
   اما انگار زنهار نهفته در این پیام فرماندار، حتا نتوانسته تا چند قدمی ساختمان فرمانداری نفوذ کند و از دیوار اداره آموزش و پرورش بروجن عبور کرده و خود را به دفتر ریاست برساند!
   با این وجود و به رغم این رخداد تلخ، آنچه که در پس این ماجرا همچنان امیدبخش می‌نماید، واکنش قاطعانه، دلسوزانه و کم‌سابقه‌ی اغلب مدیران محلی، استانی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حتا آموزگاران و دانش‌آموزان همان نهاد آموزشی بوده است که به شدت نسبت به آن واکنش نشان داده و اعلام انزجار کرده‌اند؛ واکنشی که با پوشش رسانه‌ای نسبتاً قابل توجهی که صورت گرفته، این امیدواری را می‌آفریند تا دیگر مدیران طبیعت‌ستیز و درخت‌انداز متوجه هزینه گزافی که باید بابت چنین دستوراتی بپردازند، بشوند. بی‌شک کمینه‌‌ی انتظار از وزیر آموزش و پرورش آن است تا هر چه سریع‌تر دستور عزل شخص یا اشخاصی که چنین فرمان نابخردانه‌ای را صادر کردند، بدهد تا فرزندان این آب و خاک دریابند در سرزمینی زیست می‌کنند که حرمت یک درخت هرگز پایمال نمی‌شود و شعار نهفته در پنجاهمین اصل از میثاق‌نامه‌ی ملّی‌مان به شعور رسیده است؛ در سرزمینی که دیگر هرگز شاهد به مسلخ رفتن نماد شعور (ملاحظات محیط زیستی) در پای نماد شعار نخواهیم بود.

                                 انشاالله.