اخیراً و همزمان با کاهش محسوس اندوخته‌های آب شیرین در دسترس کره زمین، ستاده‌های حاصل از پژوهشی منتشر شده که توسط دانشمندان شاغل در یک پژوهشکده‌ی بین‌المللی منابع آب در شهر استکهلم (SIWI) سامان گرفته است ؛ پژوهشی که هشدار می‌دهد: اگر روند مصرف مواد غذايی به شکلی که اینک در اغلب کشورهای موسوم به شمال شاهد آن هستيم، ادامه پيدا کند، دورنمای هراس‌آوری برای تأمین آب کافی به منظور تولید مواد غذایی انتظارمان را می‌کشد. کافی است بدانیم که برای تولید یک کیلو گوشت گاو، پانزده هزار و پانصد لیتر آب مورد نیاز است؛ گوشتی که مصرف کننده اصلی آن در شمال زندگی می‌کند؛ در حالی که هر شهروند کشور هندوستان، تمامی نیازهای روزانه‌اش به آب را با 20 لیتر به سرمی‌آورد! به دیگر سخن، آبی که برای تولید یک کیلو گوشت قرمز در دامداری‌های صنعتی به مصرف می‌رسد، معادل نیاز روزانه‌ی بیش از 760 هندی است؛ از همین رو، تهدیدی که اندوخته‌های آب شیرین جهان از سوی 300 میلیون آمریکایی با آن روبرو هستند، بیش از دو برابر خطرناک‌تر از تهدیدی است که یک میلیارد و دویست میلیون هندی ممکن است بوجود آورند!
چنین است که دانشمندان سوئدی اینک هشدار می‌دهند: دوام چنین رویه‌ای دیگر امکان‌پذیر نیست و ممکن است سبب شود، وقتی که جمعیت جهان در سال 2050 به 9 میلیارد نفر می‌رسد، ميزان پروتئين حيوانی در رژيم غذايی مردم از 20 درصد کنونی به ۵ درصد کاهش یابد.

    این گزارش می‌افزاید: از آنجا که به طور متوسط توليد مواد غذايی حيوانی به نسبت همتایان گیاهی‌اش - دست کم - ۱۰ برابر آب بيشتر طلب می‌کند؛ مردم چاره‌ای نخواهند داشت تا برای تطبیق با شرایط جدید، سهم تولیدات گیاهی را در سبد روزانه غذایی خود افزایش دهند. به ویژه اگر بدانیم، هم اینک حدود يک سوم از تمام اراضی قابل کشت در سطح جهان برای توليد خوراک دام مورد استفاده قرار می‌گيرد که با تغییر ذائقه، می‌توان اراضی پهناوری را به منظور کشت محصولات راهبردی‌تری چون گندم و جو و دیگر حبوبات و سبزیجات اختصاص داد؛ راهکاری که هم به آب کمتری نیاز دارد، هم آلودگی محیط زیستی کمتری ایجاد می‌کند و هم بی‌شک، هزینه‌های درمانی گزاف ناشی از مصرف فرآورده‌های گوشتی را کاهش می‌دهد.

نقشه جهانی تنش آبی در سال 2012

    امّا نکته‌ای که این پژوهشگران در گزارش خود به نظر می‌رسد که از قلم انداخته باشند، یک مزیت دیگر و گوارا از این رخداد ناگوار، یعنی کمبود منابع آب شیرین است! چرا که اگر این کمبود سبب شود تا مردم بیشتری به سمت گیاهخواری میل پیدا کنند، در حقیقت یکی از عوامل اصلی انتشار گازهای گلخانه‌ای (گاز متان) که حاصل فعالیت دامداری‌هاست، کاهش یافته و افزون بر تعدیل روند تغییر اقلیم، نرخ برهنگی سرزمین ناشی از حضور چند برابر ظرفیت دام در عرصه‌های مرتعی نیز کاهش خواهد یافت؛ رخدادی که در صورت وقوع، هم به کاهش میزان فرسایش خاک منجر می‌شود و هم یکی از عوامل بالقوه‌ی افزایش ریزگردها را تعدیل می‌بخشد.

    بنابراین، همانگونه که افزایش ناگهانی قیمت سوخت‌های فسیلی در طول یک دهه‌ی اخیر، سبب شد تا نرخ سرمایه‌گذاری در صنعت استحصال انرژی‌های نو به طرزی معنی‌دار افزایش یابد و بدین ترتیب، یک تهدید جای خود را به یک فرصت برای احیای توان زیست‌پالایی کره زمین داد؛ اینک نیز به نظر می‌رسد، حاصل کمبود منابع آب شیرین و بازخوردهای ناشی از آن، در نهایت به نفع ماندگاری باکیفیت‌تر حیات در جهان خاکی تمام شود.

نقشه تنش آبی در خاورمیانه و موقعیت هشداردهنده ما


درج نظر