آن همه تلاش و اين همه بحران در منابع طبيعي! چرا؟!
به نظر ميرسد، بضاعتِ ستادهها و بازخوردهاي مثبت ناشي از اجراي همهي 1600 طرح پژوهشي، به همراه ديگر تلاشهاي نوشتاري، ديداري و شنيداريِ مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع، در مقايسه با عمق و وسعت فشاري كه بر زيستبومهاي كشور وارد شده و ميشود، هيچ تناسبي نداشته و متأسفانه روند فزوني فرآيندهاي كاهندهي كارايي سرزمين در اين بوم و بر، شتابان ادامه دارد. كافي است بدانيم، ميزان افزايش رخدادِ سيلهاي حادثهخيزِ كشور در طول 40 سال گذشته، يك عددِ 3 رقمي را (برحسب درصد) نشان ميدهد (خسروشاهي، 1380 به نقل از دفتر مطالعات و ارزيابي آبخيزها)؛ در خوشبينانهترين حالت، حدود 30 درصد از اراضي جنگلي خود را در طولِ سالهاي موصوف از دست دادهايم[1]؛ شتاب شورشدن اراضي از مرز 4 درصد در سال فراتر رفته است[2] و سرانجام آنکه برای نخستین بار، عالیترین مقام وقت اجرایی کشور هم به تلخی در مراسم گراميداشت هفتهي منابع طبيعي (1381) اعتراف کرد: در طول نیمقرن اخیر، دوسوّم از منابع طبیعی کشور تخریب شده است.
اين در حالي است كه مؤسسه در طول چهار دههي گذشته اقدامات بنيادي فراواني را با توجه به امكانات محدودی كه در اختيار داشته، به سامان رسانده و طرحهاي متعددي را در حوزهها و موضوعات مختلفِ مرتبط هدايت كرده است؛ به عنوان مثال كار بزرگ مطالعه بر روي 44 خانوادهي گياهي[3]، كشف 280 گونهي جديد و معرفي آن به مراجع جهاني، شناسايي و معرفي گونههاي در حال انقراض كشور[4]، شبيهسازي بسياري از رويشگاههاي مهم ايران و جهان در محوطهي 150 هكتاري باغ گياهشناسي ملّی ايران از جمله جنگلهای خزری، زاگرس، البرز و مناطق بيابانی کشور و نيز مناطق رويشی اروپا، آمريکا و آسيا (هيماليا، چين و ژاپن)، تأسيس و تجهيز يكي از معتبرترين هرباريومهاي خاورميانه با جمعآوري و نگهداري متجاوز از 250 هزار نمونهي گياهي، انتشار 8 جلد کتاب در مورد نتايج حاصل از بررسی سازگاری حدود 330 گونهي سوزنیبرگ و پهنبرگ خارجی که منجر به اجرای طرح توسعهي جنگلهای شمال در سطح 5/4 ميليون هکتار شده است، توجه ويژه به بومسازگانهای جنگلی خارج از شمال، به ويژه در غرب و جنوب کشور به همراه بررسی دقيق خواهشهای بومشناختی گونههای درختی بومی کشور، معرفی ارقام سازگار و پرمحصول صنوبر که توانستهاند توليد سالانهي چوب را دستکم به دو برابر در هکتار افزايش داده و دورهي بهرهبرداری را (در صنايع کبريتسازی، روکش و نظاير آن) از 10 تا 15 سال به 2 سال کاهش دهند، تلاش برای يافتن منابع سلولزی جايگزين (کاه و کلش گندم، برنج، ساقهي ذرت و ضايعات لينگوسلولزی درختان خرما) در صنعت کاغذ و نئوپانسازی و بدينترتيب کاهش فشار بر اندوختههای محدود جنگلی کشور، تهيهي نقشهي پوشش گياهی در سطح 62 ميليون هکتار از وسعت کشور با مقياس «250000 : 1»، پايان مطالعات مربوط به جامعهشناسی فردیِ 50 گونهي مرتعی کشور به همراه پيگيری مستمرِ طرح کلان و راهبردی تعادل دام و مرتع، ايجاد تحولّی بنيادی در نگرش تصميمگيران به مسايل مرتبط با بيابانزايی و کوشش برای ارايهي بازنمودهايی بومی از بيابانهای کشور، تعيين و معرفی بيشينهي کارايي توان مطالعاتی ايران به تفکيک 9 معيار اصلی بيابانزايی، معرفی آبخوانداری به عنوان شگردی بومی، ساده و کمهزينه برای مهار سيلابها در سطح دستکم 5 ميليون هکتار از اراضی کشور، بررسی و معرفی ترکيبهای شيميايی موجود در متجاوز از 250 گونهي معطر بومی ايران و خالصسازی مواد مؤثرهي بيش از 35 گونهي دارويی در شرايط مختلف رويشگاهی، شناسايی جمعيتهای گياهی توانمند از نظر ميزان توليد و تداوم استقرار و نيز معرفی گونههای بومی و غيربومی مقاوم به شوری و خشکی، تأسيس موزهي بندپايان و جوندگانِ جنگلها و مراتع ايران و جمعآوری و نگهداری بيش از 19 هزار نمونه از فون آنان در محل موزه که تاکنون منجر به شناسايی بخشی از فون بندپايان و زيستشناسی عوامل مفيد و خسارتزا به جنگلها و مراتع کشور شده است (در قالب انتشار حدود 30 مقالهي معتبر علمی)، طراحی و ساخت دستگاه برداشت صنوبر و نيز دستگاه برداشت بذر يونجههای يکساله و سرانجام با جمعآوری و نگهداری حدود 10هزار نمونهي بذری از گونههای گياهی در سردخانهي بانک ژن منابع طبيعی وابسته به مؤسسه (هزار نمونهي آن بذور خارجی هستند)، اندوختهي ژنی درخور و بستری مناسب برای پژوهشهای راهبردی فراهم شده است. افزون بر موارد فوق، مؤسسه رهبري يكي از بزرگترين حركتهاي نوشتاري را در كشور برعهده گرفته و هماكنون علاوه بر صدها كتاب و مجموعه مقالات، توليت هفت ژورنال علمي پژوهشي را در حوزههاي مختلف منابع طبيعي برعهده گرفته و هدايت ميكند.
اين همه تلاش و آن همه بحران! چرا؟!
ادامه دارد ...
[1] هماكنون نيز دستكم روزي10 هكتار از مساحت جنگلهاي شمال كاسته می شود. اين در حالي است كه مؤسسه متبوع رسماً اعلام داشته: «با كاشت درختان سريعالرشد بومي و غير بومي در سطح تنها 600 هزار هكتار از اراضي تخريب شدهي جنگلهاي شمال، ميتوان نياز چوبي صنايع حاضر در شمال كشور را تأمين كرد.»
[2] كشاورز، عباس و كوروش صادقزاده. 1379: مديريت مصرف آب در بخش كشاورزي. كرج. انتشارات مؤسسه تحقيقات فني و مهندسي كشاورزي، 29 صفحه.
[3] تحت عنوان مطالعهي فلور ايران.
[4] Red Data Book of