مسعود علیها و مسعود شکویی


     ديروز براي من و بسياري ديگر از همكاران عزيزم در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع روزي فراموش نشدني و بيادماندني بود؛ روزي كه در آن به پاس خدمات صادقانه‌ي دو تن از پژوهشگران با سابقه‌ي خويش، «مسعود شكويي» و «مسعود عليها» كه اينك به افتخار بازنشستگي نايل آمده‌اند؛ جشني ساده، امّا صميمانه برگزار كرديم؛ جشني كه مي‌توانستي در آن لبخند غرور و رضايت را توأم با اشك شوق و فراغ با هم ببيني ...


    مسعود شكويي، مجري توانمند «طرح شناخت مناطق اكولوژيك كشور» گفت: نخستين باري كه احساس كردم به دوران بازنشستگي نزديك شده‌ام، زماني بود كه در اتوبوس شركت واحد، جواني جاي خودش را به من داد!

همکار صمیمی ام حمید رضا عباسی که یکی از شیرین ترین خاطرات را تعریف کرد و یخ جلسه را آب نمود!

    وي گفت: تنها ناراحتي من، دوري از دوستان عزيزم در مؤسسه است كه شايد به سختي بتوانم با آن كنار بيايم.

         

     مسعود عليها نيز كه از مؤسسان ايستگاه تحقيقاتي هومند آبسرد محسوب شده و سالها مديريت اين مجموعه‌ي تحقيقاتي را برعهده داشته است، در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «گمان نبرم كه اين روز زيبا و اين حركت قشنگ شما دوستان خوبم را هيچگاه از ياد ببرم.»

از راست به چپ: بهرام پیمانی فرد - مسعود علیها - مسعود شکویی - محمد درویش و منوچهر ربیعی


     در اين مراسم خاطره‌انگيز، پيشكسوتاني چون دكتر علي اصغر معصومي و دكتر بهرام پيماني‌فرد به ايراد سخنراني و ذكر خاطره‌هايي از اين دو عزيز پرداخته و افزون بر آن، برخي ديگر از دوستانش، از جمله محمود معلمي، حميد رضا عباسي، اسماعيل رهبر، محمّد فياض، عيسي مؤمن، ناصر انصاري، منوچهر ربيعي، خسرو ثاقب‌طالبي و نگارنده به گوشه‌هايي از خاطرات خويش از آن دو عزيز اشاره كردند.


     اينك ضمن درج يادبرگ‌هايي كه به بهانه‌ي بازنشستگي آن دو عزيز، به ايشان تقديم شد، بهترين آرزوها را و شادترين لحظه‌ها را از درگاه خاتم‌كار بال پروانه‌ها برايشان مي‌طلبم.


همكار عزيز و دوست گرامي
جناب آقاي مهندس مسعود شكويي

    اينکه بهانه‌ي يادبرگی که هم اکنون پيش روی شماست، قدرداني از حضور پيوسته، مؤثر و همدلانه‌ي مردي است که بی گمان در طول افزون بر سه دهه خدمت صادقانه، مأوا و آرمانی جز کمک به دوستان و همكاران و تحرك بخشيدن به برنامه‌ها و اهداف نه تنها بخش خويش كه كل مؤسسه نداشته؛ دست کم برای ما که راوی اين حکايت هستيم، هم سخت دشوار و باورنکردنی، و هم شيرين، غرورآفرين و بيادماندني است؛ مردي که همواره برای همکاران خويش نيز الگويي مثال زدنی، دوستی غمخوار و مشاوری قابل اعتماد بوده و هست.
   می ماند احساس رضايت و آرامش قلبی از پژواک آنچه که به عنوان وظيفه‌ي خدمتی برای همكاران ديروز و امروز انجام داده ای و كوشش شايان تقديري كه منجر به شناخت بيشتر و كامل‌تر مناطق اكولوژيك كشور شد.
خواستيم بداني: در روزهايي كه ممكن است به بهانه‌ي بازنشستگي كمتر به مؤسسه بيايي، بيشتر يادت خواهيم كرد و دوستت خواهيم داشت.
    آرزو داريم هر جا که باشی در کنار آنان که دوستشان داری و دوستت دارند و حرمتت را پاس میدارند، روزگار را بگذرانی و چون امروز و ديروز سرافراز و کامروا باشی و پايدار باقی مانی.

                                                دوستانت در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
                                                                                      5/4/1385

با خسرو ثاقب طالبی و محمود معلمی

همكار بزرگوار و عزيز
جناب آقاي مهندس مسعود عليها

      هر چند مي‌دانيم تاب و توان سپاس واقعي از همدلي‌ها و همراهي‌هاي شما را در طول همه‌ي اين سالها نداشته و نخواهيم داشت، امّا اگر اين چند خط را نيز ننويسيم، پاس حرمت انسانيت را بجا نياورده‌ايم. مسعود عليها؛ نامي است كه در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع هر گاه شنيده شود، بي‌گمان بايد كلاه از سر برداشت و حرمتش را پاسداشت؛ همكار شريفي كه در طول بيش از سه دهه خدمت صادقانه‌ي خويش، همواره و در سخت‌ترين شرايط زندگي و كاري، نهايت تلاشش را كرد تا تنها چهره‌ي خندان و كلام مثبتش ديده و شنيده شود؛ كسي كه يادمان مي‌انداخت:   «زندگی زنگ تفریح است، زنگ بعد حساب داریم.»
      براي همين است كه به بهانه‌ي دستيابي به افتخار بازنشستگي، از خاتم‌كار عزيز و مهربان «بال پروانه‌ها» مي‌خواهيم كه او و خانواده‌ي بزرگوارش را همواره در پناه خودش استوار و سرافراز چون ديروز و امروز نگه داشته و هيچگاه آن چهره‌ي خندان و كلام دلنشين را از او نستاند.

دوستانت در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
                                                   5/4/1385

 

بعد از پایان مراسم - ۱۰:۳۰ دوشنبه (۵/۴/۱۳۸۵) 

 

پیوست:

حاشیه های مراسم را از زبان حمید عزیز بخوانید.