يكي از كهن سال ترين درختان چنار در ميدان اصلي شهر شاهرود

مناسبت‌هاي پرشمار زيست‌محيطي در خرداد‌ماه، سفر به نواحي غربي حوضه‌ي آبخيز ده ميليون هكتاري درياچه‌ي نمك در سرشاخه‌هاي خر رود، قره‌چاي و شازند (استان‌هاي قزوين، همدان، مركزي و لرستان) و پاسخ به برخي پرسش‌هاي خوانندگان مشتاق مهار بيابان‌زايي - به ويژه كوشش در ترسيم و تبيين دلايل نابخردانه بودن استفاده از واژه‌ي بي‌هويت و پرناسازه‌‌ي «بيابان‌زدايي» -  دست به دست هم دادند تا ادامه‌ي روايت محمّد درويش از ديده‌ها، شنيده‌ها و چشيده‌هايش! از آبادبوم‌هاي آرميده در بزرگترين نمكزار جهان با وقفه‌‌اي ناگزير و نسبتاً طولاني مواجه شود؛ اينك با پوزش از پيگيران آن سفرنامه‌ي كويري كه به مدد روزنامه‌ي اعتماد ملّي، تارنماهاي روزنا، مگیران، دو در دو، بلاگ نیوز و چند دوست عزيز مجازي ديگر، شمار خوانندگانش از مرز 200 هزار‌نفر نيز فراتر رفته است، مي‌كوشم تا در نخستين ماه تابستان و فارغ از هياهوي فوتبال ايراني! آن سفرنامه‌ي خاطره‌انگيز و دلپذير براي من و ساير همراهانم را به پايان برده و برخي از مهمترين دريافت‌ها و نتايج حاصل از آن را بازگويم؛ سفرنامه‌اي كه پس از عبور از قتلگاه داريوش سوّم، در سيزدهمين بخش خود به منزلگاه شيخ حسن جوري[1] و بايزيد بسطامي (شاهرود) رسيده است ...

 

  چنار در شاهرود حرمت دارد

  

  محل‌هاي مورد بازدید در چهارمين روز مأموريت (موقعيت روستاي متروكه درب‌آهنگ و روستاي رضاآباد، همچنين محل عبور محور بيارجمند به احمد‌آباد از روي كال شور سبزوار در نقشه مشخص شده است).

در شامگاه چهارشنبه، ششم ارديبهشت‌ماه 1385 و پس از وداع با كوير خاموش، امّا پرشكوه حاج‌علي‌قلي دامغان به سوي شاهرود، چهارفصل‌ترين شهر استان[2] سمنان حركت كرديم؛ شهري كه تنها هنگامي توانست نفس بكشد و رونق گيرد كه مهاجمين مغول، «بسطام» را با خاك يكسان كرده بودند[3].  و امروز به مدد موقعيت ويژه‌ي استقرار[4]، آب و هواي مطلوب و چنارهاي كهن و سربه فلك كشيده‌اش، شايد به جرأت بتوان آن را زنده‌ترين شهر استان پهناور سمنان لقب داد كه بيش از هر سكونتگاه ديگري در سطح استان، جمعيت داشته و مردمانش ديرتر از شهرهاي ديگر سمنان، خيابان‌ها و مغازه‌هاي شهر را در شب از ازدحام خويش خالي مي‌كنند. آب وهواي دلپذير، كوچه‌باغ‌هاي مصفا، جوي‌هاي زمزمه‌گر و زندگي‌بخش، چنارهاي تنومند و كهنسال و سپيدارهاي سر به فلك كشيده كه با وزش نسيم و آواز پرندگان بهاري به رقص آمده‌اند، از جلوه‌هاي طبيعي اين شهر محسوب مي‌شود.

 

محور شاهرود به میامی - گله های پر شمار دام - ۷/۲/۸۵

 

قرارمان اين بود تا فردا پيش از طلوع آفتاب در خارتوران باشيم؛ يگانه سرزمين بكري كه هنوز توانسته از يكايك زيستمندانش حراست كرده و موجوديت منحصربه‌فردش را حفظ كند و از آنجا راهي رضاآباد شويم؛ روستايي كه بسيار در مورد آن و مقاومت جانانه‌ي مردمان اندكش در برابر پيشروي تپه‌هاي ماسه‌اي شنيده بوديم و دوست داشتيم آن اهالي صبور و هوشمند را از نزديك ملاقات كنيم.

 

عبور سیلاب از جاده اصلی شاهرود به مشهد - صبح پنج شنبه (۷/۲/۸۵)

 

امّا هنگامي كه در سپيده‌دم پنج‌شنبه از خواب برخاسته و آماده‌ي حركت شده بوديم؛ باراني كم‌نظير و شديد، چهره‌ي شهر را تغيير داده و مسلماً امكان بازديد ما از مسيرهاي خاكي – به ويژه مسير رسي دق بيارجمند[5] – را گرفته بود؛ باراني كه حال و هواي شاهرود را دوباره به نخستين روزهاي بهار عقب رانده و دماي هوا را به طرز محسوسي پايين آورده بود. آن هم در سالي كه بيم تجربه‌ي خشكسالي بزرگ ديگري، مي‌رفت تا به كابوسي هولناك براي كشاورزان و مديريت آب منطقه بدل شود.

 

                              همان محور

 

 جالب اينكه هر چه از شاهرود به سمت شرق حركت كرده و به ميامي نزديك‌تر مي‌شديم، بر شدت باران نيز افزوده مي‌شد، گويي كه ابرهاي باران‌زا در پي اتومبيل سفيد رنگ گروه روانند[6]. امّا تقريباً مطمئن بوديم كه وقتي از ميامي به سمت جنوب تغيير مسير داده و به بيارجمند نزديك شويم، از شدّت باران كم خواهد شد. تا اينكه پس از پيمودن حدود 120 كيلومتر به بيارجمند رسيديم و آن را در آب غوطه‌ور ديديم! گزاف نخواهد بود اگر بگويم تاكنون چنين باران شديدي را در زندگيم درك نكرده بودم؛ باراني كه تقريباً شهر را به حالت نيمه‌تعطيل درآورده و تردد را با دشواري مواجه كرده بود. در اين ميان، اغلب ادارات دولتي شهر از جمله اداره‌ي منابع طبيعي بيارجمند نيز – كه قرار بود راهنما در اختيار گروه قرار دهد – به حالت تعطيل درآمده بود.

 

درب بسته اداره منابع طبیعی بیارجمند در اثر بارندگی شدید - ۹ صبح

 

                                بلوار اصلی بیارجمند!

 

ادامه دارد ...

 



[1] آرامگاه ايشان در 150 کیلومتری شاهرود واقع در روستای کلاته میر علم فیروزآباد، حوالی روستای فرومد است. این آرامگاه که متشکل از یک اتاق 4 در 3 و گنبد مدور روی آن است، در قسمت شمالی شهر قدیمی جور قرار دارد و از خشت خام ساخته شده است. و عاری از هرگونه پیرایه و تشریفات ظاهری است. شیخ حسن جوری یکی از رهبران قیام سربداران و از شاگردان شیخ خلیفه و از رهبران سیاسی و مذهبی قرن هفتم هجری بود که به دست وجی‌الدین مسعود در سال 745 به قتل رسید.

[2] واقع شدن شاهرود در حدفاصل دو مدل آب و هوايي خشك و كويري (در جنوب) و مرطوب و پرباران (در شمال)، اقليمي مطبوع براي اين شهر به ارمغان آورده و آن را در رديف خوش آب و هواترين شهرهاي ايران قرار داده است.

[3] شاهرود تا تهران‌ ۴۰۰ كيلومتر فاصله‌ دارد. در قسمت‌ شمالي‌ آن‌ سلسله‌ جبال‌ البرز و در قسمت‌ جنوبي ‌آن‌ كوير نمك‌ قرار گرفته‌ است‌. رود تاش‌ از اين‌ شهر مي‌گذرد و به‌ كوير منتهي‌ مي‌شود. آب‌ و هواي‌ آن‌ در نواحي‌ كوهستاني‌ سرد و در ساير مناطق‌ نسبتاً معتدل‌ است‌. شهرستان‌ شاهرود قدمت‌ چنداني‌ ندارد و تا زمان‌ فتحعلي‌شاه‌ قاجار، روستايي كوچك بود كه از مجموع ‌دو قلعه‌ي‌ قديمي‌ و يك‌ مزرعه‌‌ي كوچك‌ به نام‌ شبدري‌ تشكيل شده بود. ولي‌ بخش‌هاي‌ تابعه‌ آن‌ از جمله ‌نواحي‌ قديمي‌ بيارجمند، ميامي‌ و بسطام‌ قدمت‌ طولاني‌تري‌ دارند. بسطام‌ كه‌ در ۶ كيلومتري‌ شمال‌ شاهرود قرار دارد، به‌ روايتي‌ در زمان‌ خسرو پرويز بنا شده‌ و به‌ قولي‌ از آثار شاپور دوّم‌ ساساني‌ است‌ (۳۷۹-۳۱۰ م‌). ناصرخسرو قبادياني‌ در سال‌ ۴۳۸ ه.ق‌ از بسطام‌ به عنوان‌ مركز ايالت‌ قومس‌ نام‌ برده‌ است‌. بسطام‌ پس‌ از حمله‌ مغول ‌رو به‌ انحطاط‌ گذاشت‌ و شهر شاهرود امروزي‌ كه‌ بر سر شاهراه‌ غربي‌ به‌ شرق‌ ايران‌ واقع‌ شده‌، آرام‌ آرام‌ جاي‌ آن را گرفت‌. گفتني آنكه برخي معتقدند که نام قدیم شاهرود حنجره یا شخره (شاخره) بوده که به تدریج تبدیل به شاهرود شده است. بر اساس شواهد و مدارک تاریخی موجود تشکیل هسته‌ي نخستين شهر شاهرود به دلیل دفاع در برابر مهاجمان و غارتگران روی تپه‌اي کم ارتفاع در دامنه‌ي کوه شمالی و غربی شاهرود ساخته شد و به تدریج همراه با برقراری امنیت در محل، رشد و توسعه یافت. به استناد برخی اشاره‌های تاریخی مندرج در متون و بعضی شواهد باستان شناختی معماری موجود در داخل و خارج؛ راه عبور قافله‌ها و کاروان‌هایی که بزرگراه غربی – شرقی (جاده ابریشم) را طی می‌کردند، از آبادی یا روستای بزرگ شاهرود می‌‌گذشته است. موقعیت ممتاز طبیعی و جغرافیایی و وجود چندین قلعه و دژ در این مکان و اطراف آن جوابگوی اطراق و پناه ساکنان و کاروانیان در هنگام بروز خطر بوده است. در عین حال، وجود کاروان‌سرا و چاپارخانه در این منطقه آن را به یکی از مراکز مهم یکجانشینی تبدیل کرد. به علاوه استعداد خاک و وفور آب برای آبادی شاهرود، موقعیت‌های ویژه‌ای را فراهم کرد که همگی منجر به تشکیل شهر در قرن‌های هفتم و هشتم هجری شد.

[4] در مسير شاهراه اصلي شمال شرق كشور (محور تهران – مشهد). از همين رو، سالانه بيش از شش ميليون مسافر با گذر از جاده‌هاي واقع در اين شهرستان، عازم زيارت بارگاه امام هشتم (ع) در مشهد مقدس يا مناطق شمالي كشور مي‌شوند.

[5] دق بيارجمند، يك كفه‌ي رسي برهنه و تخت است كه حتا هواپيما هم قابليت فرود در آن را دارد و بيشتر مناسب برگزاري مسابقات رالي است تا عمليات كنتور فارو و كشت گونه‌هاي مقاوم گياهي. از همين رو نيز، كوشش‌هاي اداره‌ي منابع طبيعي منطقه نيز براي روياندن اين دق تاكنون بي‌نتيجه مانده است.

[6] رخدادي كه تقريباً در طول 13 روز گذشته‌ي سفر كويري ما ادامه داشت و حتا در گرم‌ترين نقطه‌ي كره‌ي زمين، يعني در كلوت‌هاي شهداد هم باران را تجربه كرديم و لطافتش را تا تپه‌هاي مواج رضاآباد با خود حمل كرديم!