علی سلاجقه هم رفت در حالی که فقط 400 روز توانست بر صندلی بزرگترین نهاد متولی منابع طبیعی کشور تکیه زند. فارغ از این که عملکرد او در طول این 400 روز چگونه بود که بی شک در برخی موارد می توانست از سلوک شایسته تری – به ویژه در عزل و نصب مدیرانش – بهره برد؛ باید تأکید کنم که در مجموع باید به کارنامه سلاجقه به عنوان مدیری که برایش حفظ منابع طبیعی کشور بیشتر از حفظ میزش مهم بود، نمره قبولی داد.
    امیدوارم دیگر مدیرانی که در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور فعالیت دارند نیز از او تبعیت کرده و هرگز برای چند روز ریاست بیشتر بر مسندی که ماندگار نیست، ملاحظات بنیادین طبیعت وطن را زیرپا ننهاده و با طبیعت ستیزان نابخرد و زمین خواران قدرت سالار مماشات نکرده و در هر مقام و موقعیتی که هستند، مردانه بستیزند.
    سلاجقه در آخرین مصاحبه خود با خبرگزاری مهر پرده از رازهایی برداشت که برای خیلی از مدیران و هم قطارانش در شمار رازهایی سر به مهر است؛ اما او آشکارا گفت: «از بنده توقعاتی داشتند که پاسخگوی آنها نبودم
    کاش همینگونه با صراحت روزی برایمان بگوید که چه کسانی بودند که توقعاتی فراقانونی از وی داشتند و آن توقعات چه بود؟ آیا آنهایی که به نام باغ شهر می خواستند بر داغ شهرهای وطن بیافزایند، یکی از گروه های پرفشاری نبودند که فضا را با وجود سلاجقه برای تاخت و تازهای خود مناسب نمی دیدند؟
    برای سلاجقه همان طور که در نخستین روز ورودش به این عرصه نوشتم، همچنان آرزوی بهروزی و تداوم در نیات های خیرخواهانه اش در حفظ محیط زیست و منابع طبیعی کشور دارم.

    مؤخره:

    در نوزدهمین روز از آذرماه 1389 نوشتم:  اگر فردا روزی دوباره با خبر تجاوزی دیگر به باغ گیاه‌شناسی نوشهر مواجه شویم و یا در آتش‌سوزی‌های آینده در جنگل‌ها هم همچنان از ناوگان هوایی مجهز و اختصاصی خبری نشد و یا کوشش‌های سلاجقه برای تغییر نظر نمایندگان با شکست روبرو شد، نخستین و مهم‌ترین انتظار این است که علی با شجاعت اعلام کند که در تحقق اهدافش با شکست روبرو شده و دیگر حاضر به ادامه همکاری در چنین شرایطی و در چنین جایگاهی نیست.

     خواستم بگویم: دست مریزاد علی که روی حرفت ایستادی و درویش را روسفید کردی.