چرا «بيابانزدايي» بد است؟! – واپسین بخش

آيا «بيابانزدايي» همه جا بد است؟!
همان طور كه ميبينيم، نه بيابان و نه كوير، به خودي خود خطرآفرين نيستند، بل اين بيابانزايي و كويرزايي است كه خطرساز بوده و بايد براي مهارشان انديشه كرد. از اين رو، به كار بردن دانش واژهي مهار بيابانزايي (Controling desertification) يا مهار كويرزايي مناسبتر به نظر ميرسد.
يك نكتهي مهم آنكه بيابانزدايي همه جا مطرود نيست! در واقع هنگامي كه با بيابانهاي انساني روبرو هستيم، بهترين كار، زدودن آنها يا همان بيابانزدايي (Dedesertification) است. كاري كه سازمان يونپ نيز در قالب برنامه اي به همين نام، يعني «برنامهي بيابانزدايي» Anti-desertification programme، مدتهاست در كشورهايي كه دچار تخريب سرزمين شده اند، انجام داده و ميدهد (McCormick، 1995).
نكتهي ديگر آنكه در متون فارسي اغلب ديده ميشود، براي معادل انگليسي بيابانزدايي، اصطلاح «Combating desertification» به كار ميرود، كه البته برگردان درستي نيست (اصطلاح اخير به مفهوم مبارزه يا مقابله با بيابانزايي است، كه در اصل همان مهار بيابانزايي تلقي ميشود). به عبارت ديگر، در متون معتبر جهاني كمتر به اصطلاح «Combating desert» به معني مبارزه با بيابان، برميخوريم. نكتهي اخير، درستي واقعيت پيش گفته (مطرود بودن اصطلاح بيابانزدايي) را نيز نشان ميدهد. چنين است معادلهاي به ظاهر پارسي ديگري، نظير روز جهاني بيابانزدايي و يا كنوانسيون بيابانزدايي، كه برگردان درست آنها عبارتند از: «روز جهاني مقابله با بيابانزايي و خشكسالي» - The World Day to Combat Desertification and Drought - و «پيمان مبارزه با بيابانزايي» - Convention to Combat Desertification .
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.