چرا «بيابانزدايي» بد است؟! – بخش ششم
داستان كويرزدايي!
كويرزدايي نيز داستاني مشابه دارد، كوير به عنوان پستترين سطح پيكري (توپوگرافي) دشت، نقطهي انتهايي هدايت سيلابها، پسابها و آبهاي هرز، محسوب شده و به همين دليل واقعيتي گريزناپذير و ماناست. در نتيجه، تلاش براي زدودن كوير، عملاً ناممكن و ابلهانه است. چه، به هر حال پستترين نقطه وجود خواهد داشت و قابل حذف هم نخواهد بود. به مفهومي ديگر، كويرزدايي چيزي جز يك اشتباه لفظي نيست. در عوض آنچه بحرانساز است و ميبايست مهار شود، جلوگيري از پيشروي شوراب كويري و گسترش افقي درياچهي كوير است تا زمينهاي بيشتري را، بدين وسيله از حيز انتفاع خارج نكند. بديهي است، هرچه شمار و حجم سيلابهاي ورودي به درياچهي كوير بيشتر باشد، تثبيت كوير نيز در محدودهي طبيعي آن دشوارتر خواهد بود. بنابراين بايد به فكر راهها و روشهايي بود كه از سرعت حركت هرزآبها كاسته و امكان جذب بهينهي آنها را قبل از رسيدن به پاياب، فراهم سازند. بديهي است در آن زمان، كويرزايي نيز مهار خواهد شد.
ادامه دارد ...