چرا «بيابانزدايي» بد است؟! – بخش ششم
داستان كويرزدايي!
كويرزدايي نيز داستاني مشابه دارد، كوير به عنوان پستترين سطح پيكري (توپوگرافي) دشت، نقطهي انتهايي هدايت سيلابها، پسابها و آبهاي هرز، محسوب شده و به همين دليل واقعيتي گريزناپذير و ماناست. در نتيجه، تلاش براي زدودن كوير، عملاً ناممكن و ابلهانه است. چه، به هر حال پستترين نقطه وجود خواهد داشت و قابل حذف هم نخواهد بود. به مفهومي ديگر، كويرزدايي چيزي جز يك اشتباه لفظي نيست. در عوض آنچه بحرانساز است و ميبايست مهار شود، جلوگيري از پيشروي شوراب كويري و گسترش افقي درياچهي كوير است تا زمينهاي بيشتري را، بدين وسيله از حيز انتفاع خارج نكند. بديهي است، هرچه شمار و حجم سيلابهاي ورودي به درياچهي كوير بيشتر باشد، تثبيت كوير نيز در محدودهي طبيعي آن دشوارتر خواهد بود. بنابراين بايد به فكر راهها و روشهايي بود كه از سرعت حركت هرزآبها كاسته و امكان جذب بهينهي آنها را قبل از رسيدن به پاياب، فراهم سازند. بديهي است در آن زمان، كويرزايي نيز مهار خواهد شد.
ادامه دارد ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.