چرا «بيابانزدايي» بد است؟! – بخش پنجم
شناسهاي بر اهميت بيابان از منظر ملاحظات و معادلات جهاني
بيش از 14 سال پيش، همايشي بيسابقه در بزرگترين شهر برزيل (ريودوژانيرو - 1992) برگزار شد؛ همايشي كه براي نخستينبار توانسته بود سران 143 كشور جهان را به يك بهانهاي غير سياسي، غير اقتصادي، غير امنيتي، غير ورزشي و غير شكلاتي[1] در زير يك سقف به گرد هم جمع كند[2] و امضاي آن دولتيمردان و زنان را در پاي ميثاقي جهاني موسوم به دستور 21 (فصل دوازدهم) ثبت نمايد؛ ميثاقي كه در فصل دوازدهم آن، صراحتاً از «بيابان» به عنوان يكي از بومسازگانهاي شكننده و حساس جهان ياد شده و جملگي امضاءكنندگان خواستار حفظ و حراستش شدهاند.
به كلامي روشنتر، رهبران جهان در يك همانديشي و همافزايي (سينرژي) كمنظير به بهانهي تبيين راهكارهاي حراست و احياء محيط زيست زمين در سال 1992 ميلادي به دور هم جمع شدند و بر اين دريافت نيروهاي تصميمساز (كارشناس) خويش مهر تأييد زدهاند كه «اقدام براي محو اين قلمرو زيستي ارزشمند و منحصر به فرد (بيابانزدايي)، گذشته از اينكه مبناي علمي ندارد، عملاً نيز به جز در مقياسي محدود، آن هم با تحمّل هزينههايي گزاف، امكانپذير نيست.»
آري؛ راست آن است كه بيابانزدايي، به مفهوم زدودن بيابانهاي طبيعي، نه بخردانه و منطقي است و نه ممكن.
و اين در حالي است كه يكي از ديرينهترين و پرافتخارترين دفاتر سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور را با عنوان:«دفتر فني تثبيت شن و بيابانزدايي» ميشناسيم!
ادامه دارد ...
پيوست:
- از فرداد دولتشاهی عزيز به دليل همراهيهاي صميمانهاش با مهار بيابانزايي سپاسگزارم.
[1] منظور از گردهماييهاي شكلاتي جهاني، ضيافتهايي است كه به بهانهي جشن استقلال فلان كشور، يا ازدواج دختر فلان رهبر يا شركت در مراسم خاكسپاري فلان رئيس دولت و نظاير آن شكل ميگيرد. گفتني آنكه تاكنون بيسابقهترين گردهمايي رهبران از اين نوع در مراسم اداي احترام به پيكر ژان پل دوّم رهبر كاتوليكهاي جهان به وقوع پيوسته است.
[2] البته متأسفانه رئيسجمهور وقت ايران (هاشمي رفسنجاني) در شمار آن 143 رهبر جاي نداشت! و دولت ايران در اقدامي پرسشبرانگيز كه در همان هنگام نيز با اعتراض طرفداران اندك محيط زيست روبرو شد، در سطح معاون اوّل رئيسجمهور (دكتر حبيبي) در آن اجلاس مهم شركت كرد و فرصتي تاريخي را از دست داد. هر چند 10 سال بعد، يعني در سال 2002 كه اجلاس زمين در آفريقاي جنوبي برگزار ميشد و دولت اصلاحطلب خاتمي بر سركار بود و بزرگترين فراكسيون مجلس هم، فراكسيون محيط زيست بود و بر شمار طرفداران زيستمحيطي و تشكلهاي غير دولتي نيز به طرز چشمگيري افزوده شده بود، ايران حتا در سطح معاون اوّل هم شركت نكرد و به فرستادن خانم دكتر ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست بسنده كرد! بنابراين، نبايد حيرت كنيم اگر در سال 2012، ايران در سطح معاون رئيس سازمان حفاظت محيط زيست يا يكي از مديركلهايش در اجلاس بعدي شركت كند!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.