چرا «بيابانزدايي» بد است؟! – بخش چهارم
آنچه که در بیابان معمولاْ دیده نمیشود!
بیابان عارضهاي است طبيعي كه در شرايط فقرِ اقليمي چهرهي زمين را متأثر از قوانين خويش ميسازد. چنين شرايط دشوار و ويژهاي، ساكناني منحصر به فرد نيز ميطلبد كه با اين قوانين و شرايط شكننده خو گرفته و تكامل يافته باشند. از همين رو، «بيابانها» به عنوان يكي از مهمترين اندوختههاي طبيعي (Natural reserves)، واجد ارزشهاي غيرقابل انكاري از منظر تنوّع زيستي بوده و به دليل بكربودنِ اغلب آنها، در ردهي مناطق وحشي يا «نارام» جهان به رسميت شناخته شده است. نكتهي درخور تأمل ديگر اينكه هرچند بايد پذيرفت تراكم گونههاي گياهي و جانوري در بيابانها و سرزمينهاي خشك، ممكن است كمتر از زيستاقليمهاي مرطوبتر باشد، امّا تنوّع و ارزش آنها در زنجيرهي غذايي، اغلب بيشتر از رقباي مرطوبترش بوده است. از اين گذشته، بر بنياد ستادههاي پژوهشي دههي اخير، آشكار شده است كه شمارِ گونهها در ناحيهاي معين، ضرورتاً معيار مطلوبي براي اهميت زيست محيطي و كاركردي (اقتصادي) آنها به شمار نميآيد. به سخني ديگر، ممكن است شمارِ اندك گونهها در يك ناحيه، ارزشي به مراتب بيشتر و مهمتر از شمارِ پرتعداد گونهها در يك منطقهي ديگر، چه از نظر اقتصادي و يا بومشناختي (مثلاً كيفيت غنيتر مواد مؤثرهي آنها)، دارا باشند. به عنوان مثال، ميتوان به پژوهشهاي مفصل و دامنهدار بلال و اسپرينگل(1996) در منطقهاي به نام «وادي اللّقي»، واقع در بيابان جنوب خاوري مصر اشاره كرد، كه با بررسي ريختار(تيپ)هاي گياهي منطقه و قابليتهاي متنوّع شمار اندك گونههاي موجود، به نتايجي مشابه دست يافتند. دكتر احمد قهرمان، گياهشناس نامي و صاحب مجموعهي فلور گياهي كشور نيز با بررسي تنوّع گياهي نواحي مرطوب و خشك ايران همين دريافت را به اثبات رساندهاند. جالب است كه بدانيم سهم كويرها و بيابانهاي كشور از مجموع مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست نيز كاملاً معنيدار بوده و به حدود دو سوم از كل مناطق چهارگانه ميرسد. در حقیقت از مجموع 165 منطقهي تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست در كشور، تعداد 72 منطقه در محيطهاي بياباني و نيمهبياباني قرار دارند كه در مجموع سطحي معادل 8439832 هكتار معادل 2/71 درصد از كل عرصههاي تحت مديريت را شامل ميشوند.
ادامه دارد ...