آیا به پایان دوران پادشاهی صنعت نفت رسیدهایم؟!
اگر سری به درگاه مجازی American Scientific بزنید، با یک نظرسنجی روبرو میشوید که نتایجش میتواند و باید که برای برنامهریزان و کلاننگران توسعه در ایران مهم باشد.
در این نظرسنجی از کاربران پرسیده شده که با توجه به اعلام آژانس
بینالمللی انرژی، مبنی بر این که تا سال 2035، نیاز به انرژی در سطح جهان
دست کم به میزان یک سوم کنونی افزایش خواهد یافت، کدام یک از انواع
زمینههای صنعتی مرتبط با انرژی میتوانند اشتغال بیشتری تولید کرده و جذب
کنند؟
پاسخها نشان میدهد که صنعت نفت و گاز حتا در بین 4 گزینه نخست هم جا
ندارند و این استحصال انرژیهای خورشیدی، بادی و هستهای است که رتبههای
نخست تا سوم بازار کار را در طول ربع قرن آینده به خود اختصاصص میدهند.
پرسش این است که در مورد رتبههای نخست و دوم آیا جهتگیری بلندمدت ما سزاوارانه و درخور بوده است؟
این کدام کشور در جهان است که بتواند ادعا کند مزیت نسبیاش در حوزهی استحصال انرژی خورشیدی بیشتر از ایران است؟
آیا اگر ما 10 سال پیش در این حوزه شروع کرده بودیم، آیا اینک کلانشهرهای ما آنگونه که امروز نفس کمآوردهاند، نفس کم میآوردند و ما مجبور به تعطیلی بزرگترین مراکز اقتصادی خود میشدیم؟
آیا بهتر نیست به جای آن که به دلیل سرمایهگذاری 100 میلیون دلاری چینیها در
حوزهی اکتشاف و استخراج نفت، پارک ملی کویرمان را به حراج بگذاریم،
دستکم از این پارک برای تولید انرژی الکتریسته از خورشید لایزالش در 320
روز از سال سرمایهگذاری میکردیم؟

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.