روند شتابناک قتل زندگي در ميگون!
دوست و همكار عزيزم، دکتر محمّد متينيزاده، جمعهي گذشته دست خانوادهي كوچك خويش را گرفته بود و به اتفاق همسر و يگانه فرزندش براي بهرهگيري از هواي پاك و طبيعت چشمنواز كوهستانهاي شمال تهران راهي ديار لواسان و ميگون شده بود تا دمي از هياهوي شهر رهايي يافته و به خيال خودش در سكوت كوهستان بياسايد ... امّا دريغ كه هر چه پيشتر و بالاتر رفته است، سكوت و آرامشي كه نديده، هيچ! به شيوهاي نگرانكننده شاهد ساخت و سازهايي قارچ گونه در شيبهاي تند دامنهي البرز مركزي و احداث جادههايي پرسشبرانگيز بوده است ... اين چند نگاره، اهدايي ايشان است از مناظر نگرانكنندهاي كه زنهارمان ميدهد چگونه داريم به دست خويش، ارزشمندترين اندوختهگاههاي طبيعي خود را از ميان ميبريم. پيشتر نيز هومن عزيز گزارشي تكاندهنده از اين منطقه منتشر كرده بود و باز هم ديگراني خواهند كرد تا ...
به قول فريبرز فتاحی عزيز: در حالي كه در تمام نقاط دنيا، در حاشيهي شهرهاي بزرگ را به ايجاد كمربندهاي سبز و توسعهي فضاي سبز سرانهي شهروندان ميپردازند، در گوشههايي ديگر از دنيا و در دامنههاي پايتخت كشور پهناور ايران كه داراي فقر سرانهي فضاي سبز و تفريحي نيز هست، حقوق شهرونداني در معرض نابودي است كه پس از يك هفته كار و تلاش به اميد دست يافتن به آرامش و تهي نمودن روان از دغدغههاي زندگي شهري، تعطيلات پايان هفته خود را در پناه كوههاي البرز به سر ميبرند.
ميگويم: كاش به جاي آنكه گشت موتوري پليس كوهستان را در تهران فعال ميكرديم تا در روزهاي تعطيل گردشگري در كوهستانهاي تهران را سامان بخشند! و روابط كوهنوردان را اصلاح سازند!! اندكي نيز در انديشهي آفريدن تمهيداتي برميآمديم تا چنين عريان و گستاخانه به ساخت و ساز در ارتفاعات بالاي 1800 متر در تهران و كوهستانهاي شمالي پايتخت اقدام نکنند.
و راستي در اين شرايط نبايد از شنيدن اين خبر گريست كه چرا بايد:
دیوان عدالت اداري به برخي دستگاههاي دولتي اجازهي ساخت و ساز در ارتفاعات بالاي 1800 متر را در شمال تهران بدهد؟!
اين است عدالت بين نسلي و تكريم طبيعت كه در اصل 50 قانون اساسي سنگ آن را بر سينه ميزنيم؟!
و این است سرنوشت غمانگیزی که انتظار پیمانها، اروندها و یلداها را میکشد!